صفحه ۵۱

حق تعالی از قسم دوم می‎باشد زیرا وقتی انسان کمالات گوناگون را در ترازوی عقل و لابراتوار ذهن تحلیل گر خود قرار می‎دهد درمی یابد که تنها آن دسته از کمالاتی می‎توانند برای خداوند کمال محسوب شده و ثابت باشند که نوع خاصی از ماهیات و مرتبه مخصوصی از هستی در کمال بودن آن نقشی نداشته باشد چون حق تعالی وجود مطلق و صرف و بدون ماهیت و نامتناهی است و قهرا کمالات او نیز باید کمالاتی باشد که ثبوت آنها برای او در گرو تقید هستی او به مرتبه خاصی نبوده و مستلزم هیچ گونه استعداد ویژه و تنوع به نوعی مخصوص یا تکثر و تغیر و احتیاج برای او نباشد.نقل کرده اند پس اساس آن صفات و کمالات تنزه خداوند از نقص و شباهت نداشتنش به مخلوقات و از جمله انسان است؛ زیرا در فرض شباهت خداوند به انسان باید تمام لوازم و ملزومات انسان در خداوند وجود داشته باشد، و از جمله آنها تمام نقایص و معایب انسان است. در این صورت چنین موجودی خودش محتاج و نیازمند به کسی است که نقایص و معایب او را برطرف نماید و نمی تواند خدا و خالق جهان هستی باشد.

از طرف دیگر ما کمالات زیادی را در جهان هستی و ازجمله در انسان مشاهده می‎کنیم و با توجه به براهین اثبات صانع و خالق، تصدیق می‎کنیم که این کمالات نمی تواند همچون خود انسان و سایر مخلوقات

ناوبری کتاب