به واسطه روشنی و وضوح خود محتاج به کسب و نظر از راه تمثیل یا استقرا یا قیاس نیست و بدین طریق نیز شبهه نویسنده در اصل وقوع معجزه انبیاء که پس از این به آن اشاره میکند دفع میگردد. گذشته از این، در مورد استقراء تام باید گفت: مردم در هیچ مورد برای پیدایش اطمینان منتظر استقراء تام نمی مانند، وگرنه امور دنیا مختل میشد و زندگی اجتماعی که قوام آن به اطمینان و اعتماد متقابل است امری غیرممکن میشد.
تشکیک در معجزات پیامبران گذشته از منظری دیگر
نویسنده سپس از منظر دیگری معجزات پیامبران گذشته را زیر سؤال میبرد. او در ابتدا در اصل وقوع چنین معجزاتی تشکیک میکند و با یک درجه تخفیف از آن اغماض میکند و میگوید:
"سؤال اصلی من این نیست که چگونه میتوان به قطع و یقین دریافت که معجزات نقل شده در کتاب های آسمانی و یا منابع تاریخی (مانند معجزات منسوب به موسی و عیسی) واقعا رخ داده اند و دروغ و افسانه نیستند. (هرچند این نیز سؤالی مهم و البته بی پاسخ است که ما را به بن بستی دیگر میکشاند.)"
پاسخ:
در پاسخ این شبهه گفته میشود: