که شاید از راههای عادی باشد را منتفی میدانستند، وگرنه در مقابل کار حضرت موسی (ع) آن را مطرح میکردند و میگفتند: ممکن است کار او از راههای عادی باشد و نه از راه اراده الهی، در حالی که مسأله سحر را پیش کشیدند و ساحران هم در مقابل او درماندند و فهمیدند که وی با اراده ای متصل به اراده الهی چنان اعجازی نموده است و فرعون هم به ساحرانی که به حضرت موسی (ع) ایمان آوردند گفت: (انه لکبیرکم الذی علمکم السحر)سوره طه (20)، آیه 71 و سوره شعراء (26)، آیه 49.: "او همان بزرگ و معلم شماست که به شما سحر را آموخته است."
از این رو کار حضرت موسی (ع) برای عموم آن مردم هم میتواند حجت باشد، زیرا گذشته از حسن سابقه آن حضرت و سلامت در افکار، رفتار و کردار او با شواهد و قرائن و نظر کارشناسان سحر و جادو اطمینان پیدا کردند که چنین کاری جز از راه اراده الهی نمی تواند باشد.
نتیجه گیری
از آنچه ذکر شد روشن گشت که شبهات و احتمالات نویسنده که در رابطه با اولین خصوصیت معجزه برشمرد، در ذهن مردم معاصر حضرت موسی (ع) و فرعونیان، هیچ جایگاهی نداشته است.