صفحه ۲۵

پدیده ای که این گونه باشد معجزه است، پس مار شدن عصا معجزه است. همه اینها به طور ارتکازی است و به سرعت در ذهن انجام می‎شود. با این که چه بسا آن کسی که به این نتیجه می‎رسد نه سواد دارد و نه منطق خوانده است. البته این پرسش باقی می‎ماند که خارق عاداتی از این دست به چه دلیل به خداوند نسبت داده می‎شود؟ که این نیز پاسخش روشن است، زیرا وقتی علل عادی از انجام این گونه امور عاجز باشند، قهرا باید قدرتی غیرعادی ماورای علل عادی علت این گونه امور باشد چون حدوث هر حادثی بدون علت، محال است.

و رابعا: همان گونه که اشاره شد مراد و هدف از معجزه چیزی جز پیدایش گونه ای از علم به غیر عادی بودن آن نیست تا در پی آن، مردم عادی یا متخصصین فن در زمان رخداد معجزه با پدید آمدن چنین علمی به مدعی نبوت روی آورند و به رسالت او توجه کنند و در آن تعمق نمایند که آن رسالت آیا مقبول عقل و فطرت است یا نه؛ پس درحقیقت برای ثابت گردیدن صحت ادعای نبوت دو مرحله لازم است:

1 - جذب و کشاندن مردم به سوی مدعی نبوت و توجه دادن آنها به او؛ و این مرحله جنبه اعدادی و آماده سازی دارد و لذا مهم نیست که علم حاصل از معجزه چه مقدار کشف از حقیقت می‎کند، چون در این مرحله اساسا نظری به کشف حقیقت نیست. این مرحله در واقع همان

ناوبری کتاب