و عقلا نمی توان آن حق را که در طول حق جانی و مقدم بر آن است با رعایت حق جانی نادیده گرفت. اما این که مجازات جانی چگونه است سخن دیگری است که نیازمند بحث فلسفی پیرامون حق تشریع میباشد که مجال گسترده ای میطلبد؛ ولی اجمالا روشن است که قصاص نفس چیزی نیست جز توجه به کرامت ذاتی شخص مقتول و اولیای او. عدالت اقتضا میکند قاتلی که از روی عمد، کرامت مقتول و حق حیات یا عرض او را مراعات نکرده، کرامت او نیز از این جهت محترم نباشد؛ و اسلام به این حقیقت توجه کرده است. لذا در قرآن مجید حق قصاص را برای اولیای مقتول به رسمیت شناخته و جایز دانسته است، و در عین حال راه عفو و گذشت از قاتل را برای اولیای مقتول باز نموده و فرموده است: (... فمن عفی له من أخیه شئ فاتباع بالمعروف وأداء الیه باحسان. ذلک تخفیف من ربکم و رحمة ...) .سوره بقره (2)، آیه 178.
تعبیر از "ولی دم" به برادر در آیه شریفه برای تحریک روح برادری و محبت و رأفت در او میباشد و نشانه آن است که عفو و گذشت نزد خداوند بهتر از قصاص میباشد. در ذیل آیه نیز تبدیل قصاص به عفو و پرداخت دیه، نوعی تخفیف حکم و رحمت الهی دانسته شده است.
در آیه دیگری در رابطه با عفو و گذشت از مجازات به مثل آمده است: (جزاء سیئة سیئة مثلها فمن عفی و أصلح فأجره علی الله.) سوره شوری (42)، آیه 40. در این آیه، عفو و گذشت از مجرم و مرتکب سیئه و