اکراه اقرار میگیرند و آن را مدرک حکم قاضی قرار میدهند، برخلاف نظر و سنت شرع مقدس میباشد.
همچنین در روایات باب 14 از ابواب زنا از وسائل الشیعة آمده است: هنگام رجم زن زناکار محصنه بیشتر از نصف بدن او نباید در گودال باشد، اما مرد زناکار محصن تا شانه ها در گودال قرار میگیرد. و نیز سنگهایی که اصابت میشود مطابق روایات همین باب، سنگریزه باشد نه درشت. از لحن این روایات فهمیده میشود که زن به خاطر ضعف بنیه جسمی که نسبت به مرد دارد نباید بیشتر از نصف بدنش در گودال باشد تا بتواند فرار کند. و سنگها نیز نباید بزرگ و به شکلی باشد که کشنده باشند، زیرا در این صورت حق و فرصت فرار از آنان از بین میرود.
و در روایت 6 باب فوق آمده است: کسی که مورد حد رجم و ضرب (جلد) واقع میشود نباید صورت او مورد حد واقع شود و باید از پشت بر او حد جاری گردد. روشن است که اجرای حکم رجم به این روش با داشتن فرصت فرار برای او مناسب تر است زیرا اگر هدف شارع کشتن قطعی شخص مورد رجم بود این هدف با رجم صورت و پیشانی و از پیش رو زودتر حاصل میشد چون امکان اصابت سنگها به قلب و دو طرف پیشانی که از مواضع حساس بدن میباشند بیشتر بود و از پیش رو هم کمتر فرصت فرار پیدا مینمود، در نتیجه زودتر فوت میشد. و در مجموع خیلی بعید است که احکام مذکور تعبد محض باشد به نحوی که رمز و فلسفه آن غیرقابل درک باشد.