صفحه ۱۲۵

"تمسک" به عترت و در بعضی دیگر "اخذ" به آنان ذکر شده است، و معنای هر دو کلمه تقریبا یکی است و آن پیروی در علم و عمل در همه امور مربوط به دین از عترت است، همان گونه که "تمسک" به قرآن و "اخذ" آن نیز به همین معنا است. و لازمه وجوب تمسک و اخذ به قرآن و عترت، حجیت قطعی آن دو می‎باشد، نه فقط حفظ ظاهر آنها؛ زیرا معنای "حجت" این است که قابل احتجاج و استدلال می‎باشد، یعنی با وجود قرآن و عترت، هم مردم در برابر خدا حجت دارند و هم خدا در برابر مردم.

بعضی توهم کرده اند که معنای حدیث ثقلین حفظ ظاهری قرآن و عترت است و حفظ قرآن به این است که حکمی که در قرآن ذکر نشده نباید از سنت معصومین (ع) استفاده کرد و گرنه چیزی بر قرآن افزوده شده و حفظ نشده است، و عترت هم یعنی همسران و اولاد پیامبر(ص) و حفظ آنها یعنی محافظت و حراست از آنان.

از آنچه بیان شد بطلان این توهم معلوم می‎شود، زیرا سنت قولی و عملی معصومین (ع) که همان پیامبر(ص) و عترت آن حضرتند از مقوله افزودن چیزی بر قرآن نیست، بلکه از قبیل تبیین و تفسیر قرآن یا تقیید و تخصیص مطلقات و عمومات آن می‎باشد و اینها هرگز افزودن چیزی بر قرآن نمی باشد. گذشته از این که معنای تمسک به عترت و اخذ آنها که در حدیث ثقلین ذکر شده است جز پیروی و اطاعت همه جانبه از آنان نمی باشد، پس چگونه می‎توان سنت عترت را نادیده

ناوبری کتاب