نقل کرده است که در مدینه قحطی شدیدی شد و مردم به عایشه شکایت کردند، عایشه گفت: به قبر پیامبر(ص) توجه کنید و روزنه ای به سوی آسمان قرار دهید که مانع بین قبر و آسمان نباشد.
مردم همین کار را انجام دادند، به قدری باران آمد که از زمین گیاه رویید و شتران بسیار فربه و چاق شدند.ج 1، ص 43.
3 - توسل عمر به عباس عموی پیامبر(ص)
حاکم در مستدرک از فرزند عمر نقل کرده که عمر در سال "رمادة" که در اثر نیامدن باران بر مردم سخت میگذشت به عباس متوسل شد و گفت: "اللهم هذا عم نبیک العباس نتوجه الیک به فاسقنا".
پس زمانی نگذشت که خداوند مردم را سیراب نمود. آنگاه عمر در خطابه ای به مردم گفت: ای مردم پیامبرخدا(ص) برای عباس میدید آنچه را که فرزند برای والد خویش میبیند، او را تعظیم و تجلیل مینمود و قسمش را تصدیق میکرد. پس در مورد عباس به پیامبرخدا(ص) تأسی نمایید و او را وسیله به سوی خداوند قرار دهید در آنچه بر شما وارد شده است.المستدرک، ج 3، ص 334.