صفحه ۸۲

جایز باشد چرا در زمینهای انفال از این جهت جایز نباشد؟ مگر اینکه گفته شود عدم جواز مربوط به قبل از احیا و ثبوت حق است. در هر صورت ظاهر سخن ایشان عدم ملکیت رقبه زمین بلکه تنها اباحه تصرف در آن است.

2 - در استبصار پس از ذکر روایات احیا می‎نویسد: "درست ترین سخن در مورد این روایات و دیگر روایاتی که بدین مضمون است و ما بسیاری از آنها را در کتاب بزرگ خود آوردیم این است که هر کس زمینی را احیا کند اولی به تصرف در آن است ولی مالک آن زمین نمی شود، زیرا این زمینها از جمله انفال است که ویژه امام است، و تنها کسی که آنها را احیا کند در صورتی که حقوق واجب آن را به امام بپردازد اولی به تصرف در آن می‎گردد. و ما در آن کتاب ادله مسأله و روایات گسترده آن را یادآور شده ایم."الاموال 367/. آنگاه در ادامه بحث به صحیحه ابی خالد کابلی استدلال شده است که ما در آینده بدان خواهیم پرداخت.

3 - در کتاب متاجر نهایه (باب بیع میاه و مراعی) آمده است: "زمینها بر چهار دسته اند: زمینهای خراج... زمینهای صلح ... زمینهایی که صاحبانش با علاقه خود مسلمان شده اند... و زمینهای انفال، و آن هر زمینی است که اهل آن بدون جنگ از آنجا کوچ کرده اند، و زمینهای موات و قله کوهها و جنگلها و معادن و هدایای پادشاهان. و همه اینها ویژه امام است، به هر که خواهد آنها را واگذار می‎کند و به هر که خواهد می‎بخشد و اگر بخواهد می‎فروشد، و هر که زمین مرده ای را احیا کند از دیگران سزاوارتر به تصرف در آن است؛ پس اگر زمین دارای مالک شناخته شده ای است، باید اجاره آن را به وی بپردازد، و تا هنگامی که وی مایل به ادامه کار در آن است مالک نمی تواند آن

ناوبری کتاب