صفحه ۶۸

کفایت می‎کند، سخن جواهر اینگونه است: "همانگونه که جایز است از قصد ساختن خانه به ساختن بارانداز عدول کرد، که در این صورت با همان دیوار کشی مالک آن می‎گردد چون عرفا بر آن احیا صدق می‎کند، ولو به اعتبار این که از معطل ماندن زمین خارج شده و دارای منفعت گردیده و به همین دلیل دیگر نام موات بر آن نمی توان نهاد."جواهر ‏68/38.

البته چون ما در مورد چگونگی احیاء روایت بخصوصی نداریم و امر به عرف محول شده است ما می‎بینیم عرف با توجه به اهداف، مصادیق احیا را متفاوت می‎داند، بله در مواردی که به مرتبه پائینی احیا حاصل شود اعتبار آن "لا بشرط" است نه "به شرط لا" بدین معنی که اگر قصد داشت بارانداز بسازد ولی بر آن سقف زد و اطاقهایی در آن ساخت قطعا احیا صدق می‎کند ولی عکس آن کافی نیست، اگر قصد خانه سازی داشت ولی به دیوار کشی اکتفا کرد، در این صورت احیا نیست، اگر چه نام سنگچین بر آن می‎توان نهاد.

اما اگر از قصد خود عدول کرد، اگر آثار تصمیم دوم خود بر آن بار باشد قطعا کافی است و اما اگر صرف قصد باشد محل اشکال است و شاید اشاره به همین معنا داشته باشد صاحب جواهر که می‎گوید: "ولو به اعتبار اینکه از معطل ماندن خارج شده" زیرا خارج شدن از معطل ماندن بر آن صدق نمی کند مگر زمانی که آثار خارجی بر آن مترتب گردد.

و اگر زمین را به قصد بارانداز دیوار کشی کرد، آنگاه تصمیم گرفت آنجا را خانه خود قرار دهد ظاهرا ملکیت وی باقی است و متوقف بر سقف زدن نیست.

ولی ممکن است گفته شود: امور خارجی تکوینی قوام و تمایز بعضی مصادیق آن از دیگری به قصد نیست، و قصد در امور اعتباری محض موجب قوام و تمایز است، و احیا و عناوین وابسته به آن از امور خارجی تکوینی است، پس قوام و تمایز آن به قصد نیست.

ناوبری کتاب