صفحه ۴۵

البته به جا بود علاوه بر مسلمان، کسی که احترام مال او به حکم مسلمان است مانند "معاهد" نیز در شرط اول یادآوری می‎شد، همانگونه که دروس این کار را کرده است. [معاهد یعنی کفار اهل کتاب ذمی که با تعهداتی در دولت اسلامی زندگی می‎کنند] از سوی دیگر این شرط بر این اساس است که حق وی بر آن باقی مانده است، اگر چه زمین موات شده باشد و الا اثری برای صرف "دست مسلمان" نیست. و ما در جای خود به تحقیق این مسأله خوهیم پرداخت.

و بر اعتبار این شرط علاوه بر وضوح آن و ادعای عدم خلاف در آن، روایتی از پیامبر(ص) دلالت می‎کند و آن این است: کسی که زمین مواتی را که حق مسلمانی بر آن نیست احیا کند از آن اوست، و برای ریشه در ملک دیگران روییده حقی نیست.شرایع ‏272/3_275 (= چاپ دیگر 792/).

و در جواهر ذیل شرط دوم یعنی اینکه حریم ملک آبادی نباشد می‎نویسد: "بدون آنکه فرد مخالفی در این زمینه بیابم، همانگونه که افراد زیادی بدان اعتراف کرده اند. بلکه در تذکره است: هیچ گونه فرد مخالفی بین علمای شهرها نمی یابم... بلکه جامع المقاصد بر آن ادعای اجماع کرده است و آن حجت است."جواهر ‏32/38.

و بر این شرط علاوه بر "اجماع" و "عدم خلاف" که ادعا شده، و قاعده ضرر و روایتی که از پیامبر اکرم (ص) نقل شد، چنانکه در جواهر آمده، روایتی است که از محمد بن عبدالله روایت شده که گفت: از امام رضا(ع) از مردی پرسیدم که ملکی داشت و این ملک دارای حریمی بود که به بیست (میل)جواهر ‏33/38. کمتر یا بیشتر می‎رسید و شخصی نزد او آمد و گفت: از چراگاههای املاک خویش این اندازه به من بده و من این مقدار و این مقدار درهم به تو می‎دهم،

ناوبری کتاب