صفحه ۴۱۷

رعایت می‎شود.و یا آنکه اکثر ساکنان آن را مسلمانان تشکیل می‎دهند. این سرزمینها، وطن تمامی مسلمانان جهان می‎باشد و چنانچه از سوی دشمنان اسلام مورد تهاجم قرارگیرد، در درجه نخست، بر ساکنان آن و در درجه دوم چنانچه به تنهائی قادر به دفاع نباشند، بر تمام مسلمانان واجب کفائی است که از آنجا به عنوان سرزمین اسلام دفاع کنند.

(فرهنگ علوم اسلامی، ج 1، ص 262)

دار التقیه: تقیه، خطر پرهیزی - اسم مصدر اتقاء - تاء بدل واو است. در اصطلاح شرع: خودداری از اظهار عقیده و مذهب خویش در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عرضی متوجه شخص باشد، به تعبیر دیگر: رهانیدن خویش از خطری که از ناحیه دیگری به تو متوجه است، باگفتار یا کردار بر خلاف وظیفه اولیه شرعیه. شهید اول در قواعد تقیه را مانند احکام خمسه به پنج قسم تقسیم کرده 1 - واجب 2 - مستحب 3 - مکروه 4 - حرام 5 - مباح، که برای هر کدام از اینها جایگاههایی ذکر شده است. دار التقیه: یعنی خانه یا مرکز و سرزمینی که بخاطر وجود شرایط تقیه باید در آن تقیه کرد.

(دایرة المعارف تشیع - ج 5، ص 39-38، معارف و معاریف - حسینی دشتی، ج 3، ص 643)

دار الحجرة : به موجب قانون شرع، هر کافری که دین اسلام را قبول کند باید از کشور خود به قلمرو اسلام هجرت نماید به همین سبب قلمرو اسلام را دار الحجرة نامیده اند.

(فرهنگ علوم سیاسی، ج 1، ص 263)

دولت حق (حقه): دولت در لغت بمعنی ثروت و مال و بمعنی سلطنت، حکومت و زمامداری آمده است. دولتی که بر مبنای حق و عدل عمل کند در مقابل دولت باطل آن را دولت حقه گویند، از نظر شیعه دولتی که مورد تأیید ائمه معصومین علیهم السلام باشد را دولت حقه گویند.

(معارف و معاریف، ج 5، ص 482)

ناوبری کتاب