صفحه ۴۱۶

خزرج: قبیله ای معروف از تبار خزرج بن حارثة بن ثلعبة بن عمرو و مزیقبا بن عامر ماء السماء یمنی شاخه ای از قحطان که به مدینه هجرت کرده و با تیره اوس که بنی اعمام آنها بودند در آن شهر زندگی می‎کردند و چندی این دو قبیله با هم زد وخوردهای خونینی داشتند که به اسلام منتهی گشت و پیش از هجرت حضرت رسول به مدینه آنان به استقبال اسلام شتافته در عقبه به آن حضرت بیعت نمودند و اسلام اختیار کردند و سپس شهر خود رادارالهجره ساختند.

(معارف و معاریف، ج پنجم، ص 124)

خصومة : در لغت بمعنی درشتی و عداوت است. در فقه، مرافعه و دعوی به دادگاه بردن و دادخواهی کردن می‎باشد.

(اصطلاحات فقهی، ص 208)

خلع: بضم خاء و سکون لام، از خلع بفتح خاء گرفته شده است و آن بمعنی کندن و بیرون آوردن جامه از تن است - و در اصطلاح فقه - نوعی طلاق باین است، و آن در صورتی تحقق می‎یابد که زن از مرد متنفر و رنجیده خاطر و دلخور باشد. در طلاق مبارات که قسمی دیگر از طلاق است. هر دو (زن و مرد) از یکدیگر متنفر هستند.

(اصطلاحات فقهی - ص 290)
حرف ( د)

دار الحرب: منظور از این اصطلاح، کشوری است که در حال جنگ با اسلام و مسلمین است و نیز مراد از آن کشورهائی است که قوانین اسلام در آنجا پیاده نمی شود، و دولت های آن جا نیز در حال خصومت با اسلام و دولت های اسلامی هستند. ساکنان دارالحرب را اصطلاحا حربی می‎نامند.

(فرهنگ علوم سیاسی، ج 1، ص 262)

دار اسلام: به معنی خانه اسلام و کشور اسلامی است، و منظور از این اصطلاح مناطقی است که متعلق به مسلمانان می‎باشد و قوانین و دستورات اسلامی در آن جا

ناوبری کتاب