ترتب: عنوان بحثی است در اصول فقه و مورد آن مترتب بودن امر به موضوعی مهم در فرض عصیان امر به اهم است که بعضی جایز دانسته و بعضی غیر جایز بلکه غیر معقول.
ترک استفصال: یکی از مباحث علم اصول این است که اگر متکلم حکمی را در جواب سئوالی بیان کرد بدون اینکه استفصال کند، آیا این ترک استفصال به منزله عموم است ؟ یعنی گفته متکلم، حکم عام را دارد یا نه ؟ سه قول وجود دارد:
1 - از شافعی نقل شده است که وی گفته: ترک استفصال در حکایت حال، با وجود احتمال دیگر، به منزله عموم گفتاری است، مثل اینکه "غیدان ابن سلمه ثقفی" قبل از مسلمان شدن، ده همسر داشت. بعد از مسلمان شدن، پیامبر اکرم (ص) به او فرمودند: چهار زن را نگه دار و از بقیه جدا شو. در اینجا پیامبر(ص) ترک استفصال نمودند. یعنی سئوال نکردند که آیا زنها را با هم عقد کرده یا جدا جدا؟ و نفرمودند که هر کدام که ابتدا عقد کرده ای به ترتیب تا چهار عدد را نگه دار و از بقیه جدا شو.
2 - ولی برخی معتقدند که ترک استفصال افاده عموم نمی کند. عزالی میگوید شاید پیامبر(ص) وضعیت "غیدان" را میدانستند و بخاطر همین استفصال ننموده اند.
3 - سید مرتضی و برخی دیگر قایل به تفصیل شده اند. ایشان میگوید: هر گاه از معصوم (ع) از حکم مفطر سئوال شود، جواب معصوم (ع) از سه قسم خارج نیست.
الف - اینکه معصوم با لفظ عام جواب دهد مثلا بگوید از هر مفطری باید کفاره بدهد.
ب - جواب معصوم (ع) در معنی عام باشد، مثل اینکه کسی سؤال کند از معصوم (ع) درباره شخصی که روزه خود را در بین روز عمدا افطار کرده است و معصوم (ع) نیز بدون سؤال از اینکه با چه چیزی افطار کرده است، (مثلا آیا غذایی خورده یا کار دیگر که روزه را باطل میکند انجام داده ؟) بفرماید: کفاره بر او واجب است. این جمله معصوم (ع) مانند این است که بفرماید: هر کس روزه خود را افطار کند، کفاره بر او واجب است.