صفحه ۳۹۱

می‎شد، امیرالحاج وظیفه اش رهبری حجاج و رسیدگی به امور اجتماعی و مذهبی و رفع گرفتاریهای آنها بود. در حدایق آمده که یکی از وظایف امیرالحاج این است که اگر کسی مثلا در منی یا عرفه یا مشعر مرتکب گناهی شود، بر صحت ادای کفاره یا قضای حج وی نظارت نماید.

(دایرة المعارف تشیع ج 2 ص 516)

انسداد: بنابرآنچه برخی علمای اصول مطرح کرده اند پس از عصر وحی اصولا دستیابی به احکام واقعی شرعی (برای بسیاری از حوادث واقعه) به گونه قطع و یقین میسر نیست چون استنباط احکام مبتنی بر اجتهاد و مطالعه ادله است و هر حکمی که استنباط شود به هر حال ظنی است، یا به دلیل ظنی بودن دلیل حکم و یا به دلیل ظنی بودن استنباط و برداشت مجتهد از ادله احکام، و این امر در نهایت به حجیت مطلق ظن می‎انجامد که این را انسداد می‎گویند و برای این انسداد مقدماتی قائلند که عبارت است از: 1 - علم اجمالی به وجود تکالیفی از ناحیه شرع برای انسان 2 - بسته بودن راه علم تفصیلی به بسیاری از تکالیف و نیز بسته بودن راه علمی. 3 - یقین به اینکه شارع همه آن تکالیف را از ما خواسته است و نمی توان از آنها چشم پوشید چون مستلزم خروج از دین است.

4 - عدم وجوب احتیاط در اطراف علم اجمالی چون انجام همه مظنونات الوجوب و ترک همه مظنونات الحرمة مستلزم عسر و حرج و اختلال نظام بوده و یا اصلا امکان احتیاط در بعضی موارد وجود ندارد مانند موارد دوران بین وجوب و حرمت.

5 - امر دائر است بین رجوع به ظن که طرف راجح است و بین رجوع به وهم که طرف مرجوح است و روشن است که تقدیم مرجوح بر راجح عقلا قبیح است پس اخذ به ظن تعین پیدا می‎کند.

انسداد کبیر،انسداد صغیر: انسداد صغیر آن است که باب علم فقط نسبت به سنت بسته بوده و دیگر راههای کسب اطلاع باز است.

ناوبری کتاب