صفحه ۳۳۷

نکته اول: به طور کلی زندان سیاسی - آن گونه که اکنون مصطلح است - در شرع معهود نیست و به هیچ وجه مشروعیت ندارد: "زندانی نمودن مخالفان سیاسی که با شیوه های غیرمسلحانه علیه حاکمیت فعالیت سیاسی می‎کنند، در زمان پیامبراکرم (ص) و حضرت امیر(ع) سابقه ای نداشته است؛ و با آن که از ناحیه منافقین و یا خوارج، غیر از انتقاد کارشکنی های زیادی علیه پیامبر(ص) و حضرت امیر(ع) صورت می‎گرفت، ولی تا زمانی که اقدام مسلحانه ای از طرف آنان انجام نمی شد برخوردی با آنان به عمل نمی آمد."همان.

ایشان با استناد به دو اصل عقلی: "تسلط انسان برخویشتن" و "اصالة البرائة" سلب یا محدودساختن آزادی هرکس را منوط به وجود دلیل قطعی از ناحیه شرع می‎داند، که همان گونه که بیان شد، این دلیل قطعی در غیر حد و تعزیر، اتهام قتل یا حقوق مهمه دیگری است که در حد اتهام خون باشد و بدون زندانی نمودن، استیفای آن حقوق ممکن نباشد. بنابراین زندانی کردن مخالف سیاسی، تا زمانی که وارد عرصه محاربه و افساد و بغی نشده است - با شرایطی که برای این عناوین گفته شده و به تفصیل مورد بحث معظم له قرار گرفته است شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 19، ص 121. - فاقد هرگونه دلیلی است. و اگر وارد عرصه های مذکور شد، دو حالت متصور است:

الف - اگر به گونه ای بود که نیاز به تحقیق و اکتشاف نباشد - مثل آن که عملا در معرکه قتال و در صحنه محاربه یا بغی قرار گرفت، و یا در حالت طبیعی و آزادی و بدون اکراه و ترس، اقرار به بغی یا محاربه نماید - در این صورت حکم محارب و باغی بر او جاری می‎شود؛ و زندان در حکم او وجود ندارد.

ب - اگر اتهام محاربه یا بغی بر او وارد شود و آن را نظیر اتهام قتل بدانیم، در این

ناوبری کتاب