صفحه ۳۰

در پاسخ باید گفت: جواز احیاء و ترغیب بدان منافاتی ندارد که مشروط به شرایطی هم باشد، شرایطی مانند کسب اجازه، مسبوق به سابقه نبودن تصرف زمین با تحجیر، عدم اضرار به غیر، اینکه جاده و یا حریم ملک دیگران نباشد، اماکن مقدسه که تصرف آن صحیح نیست نباشد و مانند اینها.

[مقید بودن احیا به کسب اجازه ]

از سوی دیگر فقهای ما جواز احیا را مقید به کسب اجازه از امام کرده اند [که نمونه ای از سخنان آنان را از نظر می‎گذرانیم:]

1 - در کتاب احیا موات خلاف (مسأله 3) آمده است: "زمینهای موات ویژه امام است و کسی با احیا مالک آن نمی شود مگر آنکه امام به وی اجازه دهد. شافعی گوید: کسی که زمینی را احیا کند مالک آن است، امام به وی اجازه دهد یا اجازه ندهد. ابو حنیفه گوید: مگر با اجازه، مالک نمی شود، و این نظر مالک است، و این مانند نظریه ماست، مگر اینکه آنان نمی گویند که ویژه امام است بلکه ظاهرا می‎گویند: مالکی برای آن نیست [و تنها تصرف باید با اجازه باشد.] دلیل ما اجماع فرقه امامیه و روایات بسیاری است که در این باب رسیده است، از پیامبر(ص) روایت شده است که فرمود: برای مرد جز آنچه امام وی بدان خشنود است نیست، و امام زمانی خشنود می‎باشد که برای تصرف اجازه داده باشد."موتان الارض لله و لرسوله، فمن احیا منها شیئا فهی له. سنن بیهقی ‏143/6، کتاب احیاء موات، باب لایترک ذمی، و نیز مستدرک الوسایل ‏149/3، کتاب احیاء موات، باب 1، حدیث 2.

ظاهرا مراد شیخ که می‎فرمایند و روایات بسیاری که در این باب رسیده است، روایاتی است که دلالت بر این دارد که زمین موات برای امام است و لازمه این سخن این است که نیازمند اجازه است.

و ما پیش از این گفتیم که انفال - که زمینها نیز از آنهاست - ملک شخصی امام

ناوبری کتاب