است؛ و چنین شخصیتی میتواند هم رهبر کشور و هم رئیس قوه مجریه باشد؛ و طبعا چون منتخب ملت است، در برابر آنان و نمایندگان آنان مسئول و پاسخگو است و مردم میتوانند مدت و حدود حاکمیت وی را در ضمن بیعت با وی مشخص نمایند.همان، ص 192 - 189. به اعتقاد آیت الله منتظری، جداکردن نهاد رهبری از ریاست قوه مجریه، مربوط به شرایط خاص و استثنایی اول انقلاب بوده و به احترام امام خمینی؛ انجام پذیرفته است.همان، ص 192 و 193. ایرادی که ممکن است به این ساختار وارد آید این است که در مقام عمل و برحسب تجربه، کسی که هم فقیه عادل - و به تعبیر ایشان: افقه - و هم مدیر، مدبر، توانا، شجاع، دارای رشد سیاسی و آگاه به سیاست های پیچیده جهان امروز باشد، بسیار نادر است؛ و به بیان خود ایشان: "اگر فرضا فقهای عادل وجود داشته باشند لکن فاقد شرایط دیگر باشند، در این صورت هم فقه و هم عدالت آنان اقتضا میکند که چنین مسئولیت سنگینی را که سرنوشت اسلام و مسلمین به آن وابسته است نپذیرند؛ بلکه به ارشاد و تذکر اکتفا نمایند."همان، ص 285. بنابراین به نظر میرسد تحقق این شکل از حکومت دینی، برحسب عادت در حد یک فرض باقی میماند.
4 - تفکیک قوا در حاکمیت دینی
بر اساس نظام تفکیک قوا در حاکمیت دینی، هریک از سه حوزه "افتاء"، "اجرا" و "قضا" که در حالت تمرکز قدرت، حوزه های تحت اختیار ولی فقیه به شمار میآیند، از یکدیگر تفکیک و از سوی مردم به شخص خاص سپرده میشود. در حقیقت از آن جا که شرایط تصدی هرسه حوزه در یک فرد جمع نمی شود و با توجه به وضع پیچیده