گرچه مطابق نظریه انتخاب، مردم این حق را دارا هستند که اختیارات وسیعی را به حاکم منتخب خود اعطا نمایند و قدرت را در وی متمرکز کنند، ولی آیت الله منتظری در سال های بعد، از این دیدگاه دست کشیده و این شکل متمرکز برای حکومت دینی را برای اداره جامعه اسلامی مناسب ندانسته است: "حکومت زمان ما با حکومت ساده صدر اسلام و بودن شخص معصوم همچون پیامبر خدا(ص) و یا امیرالمؤمنین (ع) در رأس آن قابل قیاس نیست. با وضع پیچیده سیاست و اقتصاد در عصر کنونی، و با رشد سیاسی ملت ها و ارتباطات جهانی و نیاز به تخصص های گوناگون در رشته های مختلف، سپردن همه امور کشور به یک فرد غیرمعصوم [...] و حتی سپردن امور کشور به یک جمع و گروه مشخص و نادیده گرفتن سایر نیروهای اجتماعی، نه به نفع اسلام است و نه به نفع کشور و نه به نفع خود آن فرد یا آن جمع... .
هنگامی که ما اعتقاد داریم احکام خدا - بر حسب شرایط زمان و مکان - به لحاظ تبدل موضوع تغییر پیدا میکند، پس در مسائل سیاسی و اقتصادی قطعا شرایط زمانی تأثیر بسزایی دارد که تشخیص آن ها با متخصصین و خبرگان آن علوم بوده و کار یک فرد نیست. به حکم عقل و سیره عقلای جهان هر کار مهم تخصصی را باید به متخصص آن ارجاع نمود؛ و هیچ گاه عقل و شرع اجازه نمی دهند که اظهار نظر و تصمیم در مسائل پیچیده اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و روابط بین الملل جهان امروز به فردی که تنها تخصص فقهی دارد واگذار شود."ر.ک : محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، کتاب الحجة، باب نادر جامع فی فضل الامام، حدیث 1؛ و باب سیرة الامام فی نفسه، حدیث 2؛ ابوجعفر الصدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، باب 34، حدیث 1؛ سیدرضی، نهج البلاغه، نامه 18 و 53؛ صحیح مسلم، کتاب الامارة، باب 5، حدیث 1829. آیت الله منتظری برای چگونگی اداره جامعه اسلامی و شکل حکومت دینی، سه