صفحه ۲۶۷

سپس ایشان به تفصیل به دلایل نقلی و عقلی طرفداران نظریه نصب و نقد آن ها می‎پردازند؛خواجه نظام الملک طوسی، سیرالملوک، ص 13. و در نهایت دلایل نظریه انتخاب و مشروعیت بیعت در زمان غیبت را برمی شمارند.می‎توان این نظریه را به امام خمینی منتسب نمود؛ برای تفصیل بیشتر، ر.ک : کاظم قاضی زاده، اندیشه های فقهی سیاسی امام خمینی، ص 121 - 115. پیامبر اکرم (ص) با اینکه خداوند در حق آن حضرت فرموده است: (النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم) ولی مادامی که سران قبائل مدینه با آن حضرت بیعت نکردند متصدی حاکمیت در مدینه نشدند و پس از فتح مکه و پیدایش قدرت نیز آن حضرت با مردم مکه حتی زنها بیعت کردند، و امیرالمؤمنین (ع) نیز با اینکه پیامبر(ص) آن حضرت را در موارد مختلف به عنوان خلیفه و جانشین خود تعیین کرده بودند پس از کشته شدن عثمان به وسیله بیعت با مردم متصدی امر حاکمیت شدند، و امام مجتبی (ع) نیز در نامه خود به معاویه نوشتند: "پس از درگذشت علی (ع) مسلمانان امر حکومت را به من واگذار کردند".

شکل حکومت دینی

تاکنون به بررسی ویژگی های حکومت اسلامی و مقایسه آن با سایر گونه های حکومتی پرداختیم. اکنون می‎خواهیم بدانیم که حکومت اسلامی با آن شرایط و ویژگی هایی که برای آن برشمردیم، در چه شکل و ساختاری قابل پیاده شدن است؛ و اساسا آیا اسلام شکل خاصی از حکومت را پیشنهاد کرده است یا به بیان اصول کلی بسنده کرده و شکل و ساختار آن را - متناسب با نیازهای هرعصر و هر جامعه - به عقلا واگذار نموده است ؟ به طور مسلم ساختار حکومت بر اساس نظریه نصب با ساختار آن بنابر نظریه نخب، تفاوت های اساسی دارد؛ و به طور کلی بنابر نظریه نصب، شکل حکومت اسلامی الزاما متمرکز، بسیط و غیرقابل انعطاف می‎باشد؛ در حالی که بر اساس نظریه

ناوبری کتاب