آمیختگی دین و سیاست
از دیرباز میان عالمان دینی در زمینه رابطه "دین" با "سیاست" و "حکومت" اختلافی عمیق وجود داشته است. گروهی اساسا جوهره دین را غیر سیاسی دانسته و معتقدند مفاهیم و تعالیم دین مربوط به آخرت و سرنوشت انسان پس از مرگ است، در حالی که علم سیاست در ارتباط با چگونه زیستن در این دنیا میباشد؛ یا دین و اصول مربوط به آن را اصولی مقدس، پایدار و غیرقابل نقد و دگرگونی، و در مقابل سیاست را آمیخته با مسائل بشری و متغیر و احیانا ضد اخلاقی معرفی میکنند و اساسا اهداف دین و سیاست را با یکدیگر ناسازگار میدانند.شایستن: کافی بودن، بسنده بودن. گروهی دیگر در عین اعتقاد به آمیختگی دین و سیاست، حوزه دین و حکومت را از یکدیگر متمایز، و حکومت را امری غیر دینی و تعالیم دینی را ورای مسائل حکومتی - که به اعتقاد آنان امری کاملا بشری است - قلمداد مینمایند.نساء: 59. و دسته دیگری از اندیشمندان شیعی، دین را متمایز از سیاست و حکومت نمی دانند ولی جواز تصدی حکومت در زمان غیبت امام معصوم (ع) را مورد اشکال قرار میدهند و آن را منحصر به زمان حضور معصوم (ع) میدانند.صف: 3. این دسته دلایل مختلفی برای دیدگاه خود ارائه کرده اند که تفصیل آن در این مقال نمی گنجد.برای آشنایی بیشتر با دلایل این گروه و نیز نقد آن ها، ر.ک : عباسعلی عمیدزنجانی، مبانی اندیشه سیاسی اسلام، ص 54 - 49. نکته در خور توجه این که میبایست میان سه دیدگاه ارائه شده فوق تفاوت گذارد؛