صفحه ۲۵

و ترمذی از سعد بن زید این روایت را نقل کرده اند؛ ولی ظاهرا راوی روایت همان سعید بوده که به اشتباه سعد نوشته شده است.سنن بیهقی ‏143/6.

باز همین روایت در مستدرک از مجازات النبویه به صورت مرسل آمده است، و نیز از عوالی اللئالی به سند خود از سعید بن زیدبن نفیل روایت شده.سنن ابی داود ‏158/2، کتاب خراج و فی، باب احیاء موات. ابوعبید نیز همین روایت را، از عروه، از آن حضرت (ص) آورده آنگاه گفته است، عروه گفت: کسی که برای من این حدیث را نقل کرد گفت: مردی در زمین یکی از انصار از بنی بیاضه درختی کاشت، و آن دو نزاع را نزد پیامبر(ص) آوردند، پیامبر حکم کرد که زمین را به صاحبش واگذار کند. و به دیگری گفت: درختش را از آنجا برکند. گوید، من آن شخص را دیدم که با تبر داشت ریشه های آن درخت را می‎زد، و آن نخل تناوری بود.سنن بیهقی، ‏142/6، کتاب احیاء موات، باب من احیا ارضا.

داستان نزاع این دو نفر را ابو داود و بیهقی نیز نقل کرده اند.سنن ترمذی ‏419/2، باب 38، حدیث 1394.

در متن عربی این روایت واژه "عم" به معنی بلند و تناور است، واحد آن "عمیم" به معنی چیزی است که خلقت آن کامل شده است. و مشهورترین راویان، این است که جمله: "لعرق ظالم" در روایت موطاء توصیف باشد، یعنی ظالم صفت عرق باشد نه به نحو اضافه، و معنا چنین است: ریشه درختی که بدون توجه و آگاهی صاحبش به ملک همسایه تجاوز نموده است.

11 - بخاری در کتاب وکالت از عروه، از عایشه، از پیامبر(ص) روایت کرده که فرمود: "کسی که زمین را که از آن کسی نیست آباد کند، او سزاوارترین بدان است." عروه

ناوبری کتاب