صفحه ۲۴۰

دارند و عاملانندپائیدن: انتظار بردن، توقع داشتن. که کار خود به انصاف و مدارا رانند، و از آنان أهل جزیه مردمان را عیب نهانی پیدا مکن که مرایشان را رسوا کنی و خود را بی اعتماد. (سعدی. "گلستان". باب هشتم). و خراج نسخه هایی که در دست دارم "عزه" است و بعض شارحان عزت را کبر معنی کرده اند. محتمل است (غره" باشد. بمعنی فریفتگی. آقای شوشتری هم غره ضبط کرده اند، و معنی آن را اغترار گرفته اند "(نهج الصباغه" ج 14، ص 325).اند، از ذمیان و مسلمانان. و بازرگانانند و صنعتگران و طبقه فرودین از حاجتمندان و درویشان. و خدا نصیب هر دسته را معین داشته و میزان واجب آن را در کتاب خود یا سنت پیامبرش (ص) نگاشته، که پیمانی از جانب خداست و نگهداری شده نزد ماست.

پس سپاهیان به فرمان خدا رعیت را دژهای استوارند، و والیان را زینت و وقار. دین به آنان ارجمندست، و راه ها بی گزند؛ و کار رعیت جز به سپاهیان قرار نگیرد، و کار سپاهیان جز با خراجی که خدا برای آنان معین فرموده درستی نپذیرد. تا بدان در جهاد با دشمن خود نیرومند شوند و کار خود را بدان سامان دهند. و آنان را از خراج آن اندازه باید که نیازمندیشان را کفایت نماید. و این دو دسته - رعیت و سپاهیان - بر پای نماند جز با سومین دسته از مردمان که قاضیانند و عاملان و نویسندگان دیوان، که کار عقدها را استوار می‎کنند و آنچه سود مسلمانان است فراهم می‎آورند، و در کارهای خصوصی و عمومی مورد اعتمادند.

ناوبری کتاب