و شیخ (ره) نظر اول را تقویت کرده و این نظر خوبی است بر اساس اصل برائت و نیز چون معارضی ندارد. و ابوحنیفه گوید: امام نگاه میکند اگر از مسلمانان هنگامی که به کشورهای آنها میروند مالیات میگیرند مانند آن را از اینان مطالبه میکند. و اگر چیزی نمی گیرند از ایشان نمی گیرد، چون اینان به عمل حاکمان خود رضایت داده اند.
احمد گوید: در هر حال از آنان مالیات (عشر) دریافت میشود، چون عمر از آنان عشر دریافت میکرد و نقل نشده است که با آنان شرط کرده باشد، و این عمل بین صحابه مشهور است و خلفا بدان عمل میکرده اند و این اجماعی است. ولی ما به طور مطلق هیچ یک از این مطالب ادعا شده را قبول نداریم."تذکره 442/1.
6 - در خراج ابو یوسف آمده است: "اما مالیاتها نظر من این است که قومی از اهل صلاح و دین آن را به عهده گیرند و به آنان دستور داده شود که به مردم ستم نورزند و از آنان بیش از آنچه بر آنان واجب است نگیرند... آنگاه از مسلمانان یک چهارم عشر (دو نیم درصد) و از اهل ذمه نصف عشر، و از اهل حرب عشر کامل بگیرند برای هر دفعه که تردد میکنند به شرط آنکه هدف آنان تجارت باشد و قیمت کالایشان به دویست درهم و بیشتر برسد، و اگر قیمت آن کمتر از دویست درهم باشد چیزی از آنان گرفته نمی شود. و نیز اگر قیمت آن به بیست مثقال [طلا] برسد از آنان یک دهم گرفته میشود... و اگر به هنگام تردد دویست درهم سکه دار یا بیست مثقال شمش یا دویست درهم شمش یا بیست مثقال سکه دار به همراه داشته باشد اگر مسلمان باشد از وی یک چهارم عشر و اگر ذمی باشد نصف عشر و اگر کافر حربی باشد یک عشر دریافت میشود. آنگاه تا سال دیگر چیزی از وی دریافت