صفحه ۱۶۶

بدانیم و چیزهایی که در آن زکات است را به حاکمان و فرمانروایان واجد شرایط هر زمان واگذار کنیم، که در این صورت در هر زمان و مکان هر چه را آنان متناسب با امکانات و شرایط و نیازمندیها بر اموال قرار دهند زکات محسوب می‎گردد.

در هر صورت ما بحث را در اینجا از چند جهت پی می‎گیریم

[جهت اول: روایاتی در مذمت ده یک گیران:]

در این محور برخی روایات پراکنده که از آنها اجمالا مذمت ده یک گیرندگان (عشارین) استفاده می‎شود را یادآور می‎شویم؛ البته اینگونه روایات در کتابهای فریقین بسیار زیاد است که به ذکر برخی از آنها اکتفا می‎کنیم:

1 - طبق آنچه در نهج البلاغه آمده که امام (ع) نوف بکالی را مورد خطاب قرار داده و می‎فرماید: "ای نوف ! همانا داود(ع) در مانند این ساعتهای شب بپاخاست و گفت: این ساعتی است که کسی خدا را نمی خواند مگر اینکه خواسته اش اجابت می‎شود، مگر اینکه ده یک گیر، خبرچین، پاسبان، یا صاحب طبل و طنبور باشد."جواهر ‏27/38.

این روایت در مصادر نهج البلاغه از خصال و کمال الدین صدوق و مجالس مفید و حلیة الاولیاء و تاریخ بغداد و تاریخ دمشق و دستور معالم الحکم و کنزالفواید آمده است.تذکره ‏401/2. واژه "ده یک گیر، عشار" در مورد کسانی که بصورت حرام ده یک می‎گیرند متعین نیست، بلکه در بیشتر موارد در روایات واژه "عشر" بر صدقات واجبه یعنی زکوات اطلاق شده است که از مراجعه به اخبار معلوم می‎شود؛ مگر این که گفته شود لفظ "عشار" به کسانی که به صورت غیر شرعی از مردم ده یک دریافت می‎کنند منصرف

ناوبری کتاب