صفحه ۱۵۹

"مگر اینکه از ادله ثابت شود که زمین از حکم مجهول المالک خارج می‎شود، و متعلق به امام می‎باشد، هرچند بخاطر اینکه شمول عنوان: "خربة" [زمین خراب ] باشد که طبق نصوص جزء انفال است، یا جزء اموال بدون صاحب باشد، مخصوصا در صورت عدم اطلاع از مالک آن؛ یا اینکه بگوییم با موات شدن از ملک اولی خارج می‎شود، در صورتی که با احیا به ملکیت وی در آمده است، ولی در مورد اخیر پیش از این اشکالی را یاد آور شدیم."ر،ک : وسایل ‏357/17، کتاب لقطه باب 7، حدیث 1. و نیز وسایل ‏585/17، ابواب میراث خنثی، باب 6، حدیث 12.

در عبارت شرایع محتمل است که جمله: "و اگر مالک شناخته شده ای نداشته باشد" بخشی از جمله: "و اگر پیش از آن ملک مسلمانی بوده" نباشد، بلکه خود موضوع مستقلی در کنار آن باشد که بدان عطف شده است، و مراد به آن زمین ویرانی باشد که صاحبانش آن را رها کرده اند و پیش از آن ملک مسلمانی نبوده است. و در جایگاه خود گذشت که زمینهای موات اصلی باشد یا عارضی در هر دو شکل آن از انفال و از امام است و در این صورت دیگر اشکالی در کار نیست.

ولی ظاهر تذکره این است که زمینی که پیش از آن ملک مسلمان بوده را به دو گونه تقسیم کرده است، ایشان در این باره می‎نویسد: "اگر زمینی که در کشور اسلامی است اکنون آباد نیست، ولی پیش از آن آباد بوده و ملک مسلمانی بوده است، پس یا مالک آن شناخته شده است یا ناشناخته. اگر شناخته شده است... و اگر ناشناخته بوده و خراب شده و آثار آبادانی در آن از بین رفته است، به نظر ما آن برای امام است و کسی نمی تواند بدون اجازه وی آن را آباد کند، و اگر انسانی بدون اجازه وی آن را آباد کند مالک آن نمی شود، و اگر احیا در زمان غیبت امام (ع) باشد احیا کننده تا هنگامی که به آبادانی آن همت می‎گمارد بدان سزاوارتر است، پس اگر آن را به حال خود گذاشت تا آثار آن از

ناوبری کتاب