صفحه ۱۵۶

در سهمیه آنان یک دهم یا یک بیستم [به عنوان زکات ] می‎باشد." و در روایت صحیح از احمد بن محمد ابی نصر آمده است که گفت: به امام رضا(ع) در مورد خراج و آنچه بر اهل بیت او رفته است را گفتیم، فرمود: یک دهم و یک بیستم بر کسی که از روی اختیار اسلام را پذیرفته و زمین وی در دستش باقی می‎ماند، و زمینهایی که آباد نشده والی آنها را گرفته و به کسی که آن را آباد کند واگذار می‎کند، و از آن مسلمانان است."دروس 292/.

این دو روایت در جهاد وسائل آمده است،مختلف ‏332/1. و محتمل است هر دو یک روایت باشد، و شرح آنها در بحث زمینهای مفتوح عنوه (زمینهایی که با جنگ گشوده شده) گذشت.

و شما ملاحظه می‎فرمایید که در این دو روایت از پرداخت اجاره به صاحب زمین سخن به میان نیامده، و گمان می‎رود مراد از زمینهایی که آباد نشده، زمینهایی بوده که در بلاد کفر بوده، و واضح است که آنها از انفال و از اموال عمومی است و در اختیار امام به عنوان امام و سیاستگزار مسلمانان است که به هر کس صلاح بداند واگذار می‎کند و حاصل آن را در مصالح مسلمانان به مصرف می‎رساند، پس استدلال به آنها برای آنچه علامه و دیگران بدان فتوی داده اند صحیح نیست. پس برای نظریه جواز احیاء زمین دیگری و وجوب پرداخت اجاره به وی مستند دیگری جز صحیحه سلیمان بن خالد و حلبی باقی نمی ماند، بنابر اینکه مراد از "حق" وی اجاره باشد، که قهرا این امضای اصل احیا می‎باشد، ولی محتمل است که مراد از "حق" اصل زمین باشد به ویژه طبق نقل حلبی که فرمود: "فلیرد الیه حقه" پس دیگر امضای تصرف اصل زمین نیست. بله، حاکم اسلامی همانگونه که پیش از این گفتیم می‎تواند آن را از باب ولایت و حسبه ولایت خود را برای شخص بخصوصی و یا عموم مردم اعمال کند.

ناوبری کتاب