علاوه بر اینکه عمومات روایات احیا به ویژه مانند موثقه محمد بن مسلم که میگوید: "هر قومی که چیزی از زمین را احیا کنند و در آن کار کنند آنان بدان سزاوارترند و آن برای آنهاست" این مقام را نیز در بر میگیرد، و این منافاتی ندارد که اجاره آن هم برای مالک باشد، همانگونه که در مورد موثقه که اراضی اهل ذمه است اینگونه است.
و رقبه زمین اگر چه به شخصی خاص نسبت داده شده و اجمالا اختصاص به وی دارد، ولی زمین و آنچه در آن است برای همه مردم قرار داده شده است و تعطیل و احتکار آن به جامعه زیان میرساند، و گمان نمی رود که شرع و عقل اجازه تعطیل و ترک بهره وری از آن را عمدا داده باشند.
پس حکم به جواز احیاء آن و احقیت احیا کننده با وجوب پرداخت اجاره به مالک جمع بین دو حق است و بعید نیست که به عنوان حسبه از سوی مولی الموالی خداوند تبارک و تعالی صادر شده باشد. و پیش از این در خبر یونس از بنده صالح خدا(ع) آمده بود: "همانا زمین برای خداست که آن را وقف بندگان قرار داد، پس کسی که زمین را سه سال پی در پی بدون علت فرو گذارد، از وی گرفته میشود و به دیگری واگذار میشود."مسالک 288/2.
خلاصه کلام اینکه: ممکن است حکم زمین غیر مخالف حکم دیگر اموال باشد، و احتیاط اقتضا میکند که در هر زمان این موضوع به حاکم مسلمانان و سیاستگزار آنان احاله شود، همانگونه که در دروس بدان اشاره شده است.
[نقل برخی از کلمات بزرگان در مسأله ]
در این قسمت بهتر این است که برخی از کلمات بزرگان در مسأله را یاد آور شویم:
1 - شیخ در متاجر نهایه مینویسد: "کسی که زمین مرده ای را زنده کند به تصرف در آن از دیگران سزاوارتر است،