صفحه ۱۴۵

و موضوع آشکار می‎شود که انتفاء آن باید مستند به انتفاء موضوع و محل یعنی آثار حیات باشد، پس چون این یکی از بین رفت آن دیگری نیز از بین می‎رود، زیرا اگر موضوع رقبه زمین بود هیچگاه ارتباط اولی با زمین قطع نمی شد، زیرا رقبه همچنان باقی است.

خلاصه کلام اینکه: احتمال بقای ارتباط نفر اول با زمین تا احیاء نفر دوم و از بین رفتن با آن، یک احتمال ابتدایی است که با کمی دقت از بین می‎رود.

و از همینجا بطلان قول چهارم از اقوال ششگانه در صورتی که قائلی داشته باشد، آشکار می‎گردد.

[چگونگی جمع بین روایات ]

اکنون که ادله دو نظر مشخص شد به مقایسه بین آن دو می‎پردازیم و تلاش می‎کنیم در صورت امکان اختلاف بین آن دو را برطرف کنیم. البته عمده ادله از یک سو دو صحیحه سلیمان بن خالد و حلبی است و از سوی دیگر سه صحیحه ای که خوانده شد.

برای جمع بین روایات وجوه زیر گفته شده است.

وجه اول:

مطلبی است که از بلغة الفقیه استفاده می‎شود که خلاصه آن با توضیحی از ما اینگونه است: مفاد دو صحیحه سلیمان و حلبی این است که ارتباط اولی با زمین باقی است و مفاد سه صحیحه دیگر این است که این ارتباط قطع شده است، پس از این جهت این دو دسته از روایات با هم تباین دارند. و موضوع در صحیحه سلیمان و حلبی و نیز در صحیحه معاویة بن وهب و عمر بن یزید مطلق است که مالکیت اولی چه با احیا باشد چه با غیر آن.

ولی موضوع در صحیحه کابلی خاص است به گونه ای که بیان می‎دارد مالکیت اولی

ناوبری کتاب