در هر صورت دلالت روایت بر کوتاه شدن دست احیاکننده اول از زمین در صورت موات شدن آن، یا با احیاء آن توسط فرد دوم آشکار است.
دوم: صحیحه عمر بن یزید که گفت: شنیدم مردی از اهل کوهستان از امام صادق (ع) پرسش میکرد از مردی که زمین مواتی را که اهل آن رهایش کرده بودند گرفته، آن را آباد کرده و جویهایش را لایروبی کرده و در آن ساختمان ساخته و درختان خرما و دیگر درختان در آن کاشته. حضرت (ع) فرمود: امیرالمؤمنین (ع) میفرمود: کسی از مؤمنان که زمینی را احیا کند از آن اوست، و بر اوست که اجاره آن را در زمان غیبت به امام بپردازد، اما هنگامی که قائم (ع) ظهور کرد خود را آماده کند که آن را از دست وی بگیرد.تهذیب 201/7، باب مزارعه، حدیث 34.
چگونگی استدلال به این روایت پیش از این گذشت، و اینکه گفته "اهل آن رهایش کرده اند" عام است و ممکن است صاحبان شناخته شده ای داشته است، و ترک نیز اعم از اعراض است، همانگونه که پیش از این گفتیم.
سوم: صحیحة معاویة بن وهب، گفت: شنیدم که امام صادق (ع) میفرمود: هر مردی که بر سرزمین بایری درآید آنجا را استخراج کند، جویهایش را لایروبی کند و آبادش کند، بروی صدقه [زکات ] است. پس اگر زمین پیش از آن برای کسی بوده و او آن را رها کرده و ویران شده، آنگاه بعدا آمده و آن را مطالبه میکند همانا زمین از آن خداست و از آن کسی که آن را آباد کرده است.وسایل 329/17، کتاب احیاء موات، باب 3، حدیث 2. متن این روایت در روایت اول مسأله ششم گذشت.