و نیز به این روایت: "کسی که زمین مرده ای را که پیش از آن از کسی نبوده احیا کند از آن اوست، و برای کاشت ستمگرانه حقی نیست"جواهر 21/38. و از هشام بن عروه نقل شده که گفته است "کشت ستمگرانه این است که فردی زمین موات دیگری را تصرف کند و در آن نهال بکارد."بلغة الفقیه 347/1 (= چاپ دیگر 125/).
دلیل سوم: روایت سلیمان بن خالد، گفت: از ابا عبدالله(ع) از مردی که زمین مخروبه ای را در اختیار میگیرد، آن را استخراج میکند نهرهایش را روان میسازد، آبادش میکند و در آن کشاورزی میکند پرسیدم، که چه چیزی بر اوست، فرمود: صدقه (زکات). گفتم: اگر صاحبش را میشناسد؟ فرمود: حق وی را به او بپردازد.اطلاق زمانی شمول مطلق است نسبت به همه زمانها یعنی حدوثا و هم بقاء؛ و اطلاق احوالی شمول مطلق است نسبت به حالات گوناگون و شرایط مختلف موضوع.
سند روایت تا سلیمان صحیح است. و سلیمان بن خالد اگر چه در وی مناقشه کرده اند که او با کسانی است که با زید خروج کرد ولی جماعتی او را توثیق کرده اند و گفته اند او توبه کرد و بازگشت و فرد فقیه مورد احترامی بود. و با توجه به تأییدی که ما در گذشته از سوی ائمه معصومین علیهم السلام نسبت به خروج زید نقل کردیم، خروج سلیمان با او از محاسن وی محسوب میشود نه از بدی های او، و در اینجا نکته ای است شایان تأمل.
این روایت در وسایل سنن بیهقی 142/6، باب احیاء موات، باب من احیا. از شیخ به سند صحیح، از حلبی، از امام صادق (ع) نیز