صفحه ۱۳۷

چیزی مانند خریدن از امام (ع) باشد؛ اما اگر اصل ملکیت با احیا باشد، آنگاه او به دیگری فروخته یا از وی به ارث برده، ظاهرا حکم کسی را دارد که ملکی را احیا کرده است."لمعه دمشقیه ‏139/7 (=چاپ قدیم ‏251/2).

یا آنگونه که در بلغة الفقیه آمده است، گفته شود: "اباحه ائمه (ع) برای شیعیانشان هر گونه تصرفی را در بر می‎گیرد، حتی آنگونه تصرفاتی را که متوقف بر ملکیت است، که در همان زمان که قصد تصرف دارد لحظه ای به ملکیت وی در می‎آید، یا به عنوان تصرف فضولی باشد که همراه با آن اجازه مالک متحقق می‎شود، که همزمان ملک از ملکیت امام خارج می‎شود و به ملکیت کسی که به وی انتقال یافته منتقل می‎شود، مثل اینکه به صورت مستقیم از امام (ع) خریداری کرده است. و از همینجا دانسته می‎شود که انتقال به ارث را نمی توان به دیگر نواقل شرعی مانند خریدن یا بخشیدن و جز اینها ملحق نمود، آنگونه که شیخ ما در جواهر به تبع ریاض و جامع المقاصد انجام داده است."مغنی ‏147/6.

ولی به نظر می‎رسد که فروشنده می‎تواند آنچه را از آثار احیا با احیا برای وی شده است را به دیگری بفروشد، همانگونه که شیخ در نهایه - در عبارتی که در مسأله ششم از ایشان خواندیم - بیان کردند، همانگونه که در فروش زمینهای مفتوح عنوه، و نیز فروش حق و حقوق رعایایی که در زمینهای اربابی کار می‎کنند گفته شده است، و این مسأله در ارث و مانند آن نیز جاری است.

در هر صورت اگر اولین مالک با خریدن رقبه زمین از امام یا وراثت از او ولو با واسطه مالک شده باشد، مقتضای اصل و برخی از ادله آینده این است که این زمین [بعد از موات شدن ] همچنان به ملکیت وی باقی است. زیرا در نزد عقلا طبع ملکیت استمرار و دوام را اقتضا دارد و جز با نواقل عرفی یا شرعی از ملک مالک خارج نمی شود، و

ناوبری کتاب