صفحه ۱۳۵

قسم سابق را دارد ولی مالک گوید: چنین زمینی به ملکیت دیگری در می‎آید بر اساس عموم "من احیا ارضا میتة فهی له - هر که زمین مرده ای را زنده کند از آن اوست" و نیز بدین دلیل که اصل این زمین مباح بوده است، پس هنگامی که به حال خود رها شود تا موات گردد به اباحه نخستین خود باز می‎گردد، مانند کسی که آبی را از رودخانه بگیرد آنگاه بدان باز گرداند.

ولی به نظر ما زمینی که مالک آن شناخته شده است با احیا به ملکیت کسی در نمی آید و مانند زمینی است که خریداری شده یا کسی به وی بخشیده است. و روایت ذکر شده مقید می‎شود به این که "در ملکیت کسی نباشد" چون در روایت دیگری آمده است: "هر که زمینی را که ملک کسی نیست احیا کند..." و نیز آمده است "در غیر حق مسلمان"تذکره ‏401/2.." تا پایان مطالبی که ایشان در این باره یادآور شده اند.

ابن قدامه مؤلف کتاب مغنی در سال «630» و علامه در سال «726» وفات یافته اند، و کسی که به کتاب مغنی و تذکره و منتهی مراجعه کند بسا در می‎یابد که علامه به کتاب مغنی دسترسی داشته و از آن استفاده می‎کرده است.

و شما ملاحظه می‎فرمایید که تفصیل بین آنجا که مالکیت زمین به خریدن و مانند آن یا با احیا باشد و نقل اجماع از ابن عبدالبر در مورد اول، از مطالبی است که ابن قدامه مطرح کرده، و شاید علامه این مطلب را از ایشان گرفته باشد، و شهید در روضه و مسالک آن را از تذکره [علامه ] گرفته باشند. و فقیه حافظ [قرآن کریم ] ابن عبدالبر اندلسی صاحب کتاب استیعاب از علمای سنت بوده که در سال (463» دار فانی را وداع گفته است. و ظاهرا ابن عبدالبراندلسی مراد عبارت مغنی باشد و "اجماع منقول" در فقه ما مورد استناد نیست چه رسد به اینکه ایشان ادعای چنین اجماعی داشته

ناوبری کتاب