است که ویران و خراب شده. پس اگر برای آن صاحب معین باشد یا صاحب آن وارث مشخص داشته باشد، صاحب و وارث وی بدان سزاوارتر از هر کس است. و اگر صاحب و وارث معین نداشته باشد، نظر صحیح آن است که با احیا به ملکیت در میآید البته باید احیاء به دستور امام (ع) باشد."مسالک 288/2.
4 - و درباره سرزمینهای ویران شده از بلاد شرک مینویسد: "و اما آنچه پیش از آن ملک شخصی بوده و صاحب شناخته شده ای داشته آن برای اوست و با احیا به ملکیت در نمی آید، ولی اگر برای آن صاحب معین نباشد برای امام است."مبسوط 269/3.
5 - در احیاء موات لمعه آمده است: "اگر پیش از آن ملک مسلمانی بوده آن برای او و برای وارث پس از اوست، و با موات شدن به دیگری منتقل نمی شود."مبسوط 269/3.
6 - در احیاء موات شرایع آمده است: "و هر زمینی که پیش از آن ملک مسلمانی بوده، برای او یا برای وارث پس از اوست، و اگر مالک شناخته شده معین ندارد، برای امام (ع) است و احیای آن مگر با اجازه وی جایز نیست. پس اگر کسی پیشی گرفت و آن را بدون اجازه وی آباد کرد مالک آن نمی شود. و اگر امام (ع) غایب باشد، احیا کننده بدان سزاوارترین است تا هنگامی که به آبادانی آن همت میگمارد. پس اگر آن را رها کرد و آثار احیا در آن از بین رفت و دیگری آن را احیا کرد مالک آن میشود؛ و به هنگام ظهور، امام (ع) میتواند دستش را از آن کوتاه گرداند."مهذب 28/2.
اطلاق صدر عبارت ایشان شامل زمینی که موات شده نیز میگردد، چه مالک اول با