صفحه ۱۲۸

نظریه چهارم: به مجرد موات شدن از ملک وی خارج نمی شود، و در صورتی که دیگری آن را احیا کند و بر آن تسلط یابد از ملک وی خارج می‎شود. و برخی فقها این نظریه را به صورت احتمال ذکر کرده اند. و این نظر موجه می‎نماید زیرا با این نظریه می‎توان بین استصحاب ملکیت اول و ادله ای که دلالت بر مالکیت احیا کننده دوم دارد - مانند صحیحه کابلی و غیر آن - جمع نماییم. پس ملکیت اولی تا زمان احیاء دومی باقی است.

نظریه پنجم: بر ملکیت اولی باقی است، ولی دیگری نیز می‎تواند آن را احیا کند و اجاره آن را به اولی یا ورثه او بپردازد، و دومی به احیا احق از دیگران است، این نظر را مسالک ظاهر این جملات استاد مدظله دلالت بر این دارد که اختیارات ولی فقیه همانند اختیارات امام معصوم است، و لکن بر اساس مبنای ایشان در اصل ولایت فقیه که با انتخاب و بیعت مردم منعقد خواهد شد، محدوده و شرایط و زمان آن نیز در اختیار مردم می‎باشد، برخلاف اختیارات امام معصوم. معظم له در نوشته های اخیر خود مانند: دو جزوه: ولایت فقیه و قانون اساسی، و حکومت مردمی و قانون اساسی صریحا اختیارات ولی فقیه را محدود دانسته اند؛ و این نظریه عینا با مبنای اصلی ایشان مطابق است که اصل ولایت و حاکمیت فقیه جامع الشرائط با بیعت و انتخاب مردم منعقد می‎شود. بلی کسانی که ولایت فقیه را با نصب از ناحیه ائمه علیهم السلام می‎دانند راهی جز التزام به ولایت مطلقه ندارند، زیرا ادله نصب از هر جهت مطلق است. (مقرر) به مبسوط و محقق در کتاب جهاد و نیز به اکثریت نسبت داده است.

نظریه ششم: از مالک نخستین یا حاکم در صورت امکان، اجازه بگیرد، و الا شخصا آن را احیا کند، دروس قائل به این نظریه شده است.

ولی عمده شناخت نظریه صحیح در میان سه نظریه اول است. گاهی به ذهن می‎رسد که این مسأله به نظریه ملکیت رقبه زمین مبتنی است؛ اگر گفتیم زمین به ملکیت در می‎آید اصل اقتضا می‎کند که بر ملک مالک نخستین باقی باشد، چون طبع ملکیت بقاء و استمرار است مگر آنکه با یکی از نواقل عرفی یا شرعی به دیگری منتقل شود.

و اگر ما قائل به عدم ملکیت رقبه شدیم قاعده اقتضا می‎کند که به طور کلی به امام باز گردد، چون علت اختصاص، که احیا و آثار آن باشد، از بین رفته است؛ و اینکه علت حدوث علت بقاء باشد یعنی احیاء که سبب حدوث ملکیت می‎باشد سبب بقاء آن نیز باشد، نیاز به دلیل قطعی دارد. بلکه ظاهرا در مورد احیاء آنچه موضوع حق است برای احیاء کننده همان آثار حیات است که از بین رفته است.

ناوبری کتاب