صفحه ۱۱۹

پس قهرا مالک آثار فعل خویش می‎باشند، و اگر فرض کنیم که احیاء زمین باعث ملکیت رقبه زمین می‎شود باز فرقی بین مسلمانان و کافر نیست، و فرق گذاشتن یک امر بی مبنایی است.

مگر اینکه گفته شود: ملکیت کفار برای رقبه زمین در کشورهای اسلامی چون موجب سلطه تدریجی آنان بر سیاسیت و اقتصاد و فرهنگ مسلمانان می‎شود شارع مقدس نخواسته است که چنین کاری صورت گیرد.

به عبارت دیگر مقتضی ملکیت اگر چه در هر دوی آنهاموجود است ولی زیان سلطه کافر به کشورهای اسلامی و شئون مسلمانان مانع از اعتبار ملکیت برای آنان شرعا شده است، و در صورتی که ما قائل به آن شویم قدر متیقن در مورد مسلمان است اما برای کافر تنها جواز تصرف یا احقیت می‎باشد. و در اینجا نکته ای است در خور توجه.

دلیل دوم: اینکه مورد موثقه محمد بن مسلم و صحیحه ابوبصیر و مرسله صدوق زمینی است که متعلق به ذمی بوده است و "تخصیص مورد" جایز نیست.

در موثقه محمد بن مسلم آمده است که گفت: از امام صادق (ع) از خریدن زمین از یهود و نصاری پرسیدم، فرمود: "اشکالی در آن نیست، پیامبر خدا(ص) بر اهل خیبر پیروزی یافت، با آنان قرارداد بست که زمینها در دستشان باشد در آن کار کنند و آبادش سازند؛ و من اشکالی در آن نمی بینم که تو چیزی از آن را بخری، و هر قومی که چیزی از زمین را احیا کنند و در آن کار کنند، آنان سزاوارتر بدان هستند و آن برای آنهاست."وسایل ‏329/17، کتاب احیاء موات، باب 3، حدیث 2.

و در صحیحه ابوبصیر آمده است که گفت: از امام صادق (ع) از خریدن زمین از اهل

ناوبری کتاب