"زمینهای موات نزد ما ویژه امام است و کسی با احیا مالک آن نمی شود مگر آنکه امام به وی اجازه دهد. اما ذمی در صورتی که در کشور اسلام زمینی را احیا کند مالک آن نمی شود، و نیز کسی که در صدد پناهنده شدن است مالک نمی شود مگر اینکه امام به وی اجازه دهد."ر،ک : وسایل 347/17، کتاب احیاء موات، باب 20.
4 - ولی در تذکره آمده است: "مسأله: اگر امام به شخصی در احیاء زمین موات اجازه داد، احیا کننده مالک آن میشود اگر مسلمان باشد، و کافر نه با احیا و نه با اجازه امام در احیاء مالک آن نمی شود، پس اگر امام به وی اجازه داد و او آن را احیا کرد در نزد علمای ما مالک آن نمی شود، شافعی نیز همین را گفته است بر اساس آنچه عامه روایت کرده اند که آن حضرت (ع) فرمود: "زمین های موات از خدا و پیامبر اوست، آنگاه از سوی من برای شماست ای مسلمانان." از طریق خاصه نیز روایتی است که از علی (ع) روایت شده که پیش از این گفته شد...
مالک و ابوحنیفه و احمد گویند: فرقی بین مسلمان و ذمی در تملک با احیا نیست، بر اساس عموم گفتار آن حضرت (ع): "هرکه زمین مرده ای را احیا کند از آن اوست" و چون احیا سببی از اسباب تملک است، پس مسلمان و ذمی در آن مشترکند. مانند دیگر جهات و اسباب تملک مانند گردآوری هیزم، گیاه، و نیز صید در دارالاسلام."شرایع 271/3 (= چاپ دیگر 791/، جزء 4).
ظاهر سخن ایشان این است که علمای شیعه بر اشتراط اسلام اجماع دارند. اما ما پیش از این گفتیم که ذیل روایتی را که علامه از عامه نقل کرده در کتب حدیث نیافتیم.
و ظاهر خلاف و مبسوط و تذکره این است که موضوع بحث موات در دارالاسلام است، اما در دارالکفر کفار مالک زمین با احیا میشوند و الا به وسیله