صفحه ۶۰

می‎آید چنانکه در کافی آمده است. پس گویا همه بر این مسأله اجماع و اتفاق دارند که زکات ها و خمس هایی که از مسلمانان دریافت می‎شود فئ نیست.

اموالی که به دست امام مسلمانان می‎رسد بر دو قسمت است: یک قسمت مالیاتهایی است که بر اموال و درآمدهای مسلمانان وضع می‎شود و دیگر اموالی را که از گسترش حکومت اسلامی و سلطه آن بر اراضی کفر و شهرهای آنان به وسیله جنگ یا مصالحه به دست می‎آید؛ که بر قسمت دوم فئ اطلاق می‎گردد. حال یا بر بعضی از انواع آن یا به صورت مطلق بر همه آن، و شاید دومی با توجه به روایات گسترده ای که در ابواب مختلف در این مورد رسیده است آشکارتر باشد، پس فئ غنیمت های جنگ و چیزهای دیگری مانند اینها را شامل می‎شود.

و شاید اطلاق فئ بر اینها بدین جهت بوده است که حکومت کفر با تمام شعبه ها و شاخه های آن گویی بر همه اموال و شهرها و زمین ها و کوهها و بیابانها و دیگر اموال عمومی که خداوند برای بندگان شایسته اش آفریده است مسلط شده بود، و در زمان پیامبر(ص) به حکم اسلام اینها به پیامبرخدا(ص) و امام مسلمانان بازگردانیده شده است.

در ابتدای مبحث غنایم نیز گذشت که آیه انفال در مورد غنایم جنگ بدر نازل شده، که از آن آشکار می‎شود لفظ انفال چیزهایی را که به وسیله جنگ به دست آمده نیز شامل می‎شود، پس هر دو لفظ [فئ و انفال ] از نظر مورد با هم برابرند گرچه از نظر مفهوم با هم متفاوتند. ولی در زمانهای بعد این معنا شایع شد که لفظ انفال ویژه چیزهایی است که بدون جنگ به دست آمده و حق رزمندگان بدان تعلق نگرفته است؛ بلکه در جایی دیده نشده که بر مانند خراج و جزیه و دیگر مالیاتهایی که بتدریج گرفته می‎شده است، هر چند به واسطه غلبه بر کفار باشد، واژه انفال اطلاق شده باشد.

چنانکه لفظ فئ نیز بر آنچه بدون جنگ به دست آمده اطلاق شده است. و شاید این جهت به خاطر آیه شریفه ( و ما افاء الله علی رسوله...) بوده است.

ناوبری کتاب