در پاسخ باید گفت: اولااین حدیث مرسل است و زنجیره سند آن گسسته شده پس اعتباری بدان نیست. ثانیا ابتدای این سخن با آنچه ما گفتیم که فئ و انفال و خمس به تمامی حق واحدی میباشد. که در اختیار امام است موافق است.
و اما اینکه گفته است "خمس آن از آن امام است" اشکالی که بدان وارد است این است که در خمس به طور قطع دیگر خمس نیست. پس ممکن است بدین معنا حمل شود که خمس و فئ را برای مصرف به پنج قسمت تقسیم میکنند، چنانکه شافعی و دیگران این گونه گفته اند، و صحیحه ربعی وسائل 6 / 359، ابواب تقسیم خمس، باب 1، حدیث 8. نیز بدان دلالت داشت؛ و مراد از اینکه خمس در آن است سهم ذی القربی است که در آیه خمس و آیه فئ آمده است. و مورد نیز مورد احتجاج و جدل در برابر خلفای جور بوده است، چرا که آنان پس از وفات پیامبراکرم (ص) سهم ذی القربی را از موارد خمس حذف کرده بودند.
این حدیث قویترین گواه بر این است که فئ بر صدقات و زکوات اطلاق نمی گردد، زیرا سهمی برای ذوی القربی در آنها قرار داده نشده است. در اوایل کتاب خراج تألیف یحیی بن آدم قرشی به سند خود از سفیان بن سعید آمده است: غنیمت آن است که مسلمانان با قدرت نظامی به دست آورده اند که در آن برای کسانی که خداوند در آیه شریفه نام برده خمس است و چهارپنجم آن برای کسانی است که در کارزار حضور داشته اند. و فئ آن چیزی است که بدون جنگ با مسلمانان مصالحه شده است و در آن خمس نیست، بلکه برای کسانی است که خدا و پیامبرش از آنان نام برده اند.کافی 1 / 408، کتاب الحجة، باب ان الارض کلها للامام (ع)، حدیث 4.