صفحه ۴۶۵

و اینکه ایشان همه خمس را نزد امام (ع) آورده و می‎گوید: "این حق شماست" و تقریر امام بر این گفته، همان گونه که ما بارها گفته ایم دلیل بر این است که خمس حق واحدی برای امام است که باید همه آن به وی پرداخت شود و نمی توان بدون نظر وی آن را تقسیم کرد، و این در ذهن اصحاب ائمه (ع) همواره وجود داشته است.

به این صحیحه استدلال بر این شده است که آنچه از اراضی و آنچه در آن از معادن و گیاهان و درخت است در زمان غیبت برای شیعه حلال است بدون آنکه مالیات و اجاره بهایی بپردازند، چه از انفال باشد یا از عموم مسلمانان مانند زمینهایی که با جنگ گشوده شده است، زیرا اختیار آن نیز به دست امام است.

و نیز دلالت بر این دارد که آنان مالک رقبه زمین نیستند و به همین جهت قائم (ع) پس از قیام نسبت به سالهای آینده از آنان مال الاجاره می‎گیرد. و نیز دلالت بر این دارد که برای غیر شیعه تحلیل نشده است. و ممکن است گفته شود در روایت قیام قائم به عنوان مثال است و کنایه از تشکیل حکومت حقه است اگر چه با تصدی فقیه صالح واجد شرایطی باشد، و او می‎تواند مال الاجاره و مالیات این گونه زمینها را مطالبه کند.

همان گونه که ما در گذشته این نظر را تقویت کردیم. و اینکه حضرت در مورد خاصی خمس را برای مسمع تحلیل فرموده دلیل بر این نیست که خمس برای همه شیعیان حلال شده است، و باز اینکه زمینها تحلیل شده دلیل بر این نیست که خمس سود تجارت که به اموال اشخاص تعلق می‎گیرد تحلیل شده باشد.

همه اینها در صورتی است که الف و لام در جمله "الارض کلها لنا" و جمله های بعد در متن عربی روایت برای استغراق باشد، ولی محتمل است که مراد از آن عهد باشد که اشاره است به زمینهایی مانند زمینهای بحرین و دریای آن، زیرا بحرین - چنانکه در موثقه سماعه آمده مکاسب 163/. - از زمینهایی بوده که اسب و شتری بر آن تاخته نشد و از انفال

ناوبری کتاب