مراکز تجارتی و صنعتی و دیگر چیزهایی که انسان در معاش و معاد خود بدان نیازمند بوده را در بر میگرفته است. پس اگر حکومت عادله واجد شرایطی باشد که راه استفاده و چگونگی استفاده از آن را تنظیم کند، ظاهرا حلیت در چارچوب آن باید باشد، والا بناچار باید حلیت و اباحه را در حد ضرورت و احتیاج دانست، چون اموال عمومی برای رفع نیازمندیهای مردم آفریده شده است و بدون آنها ادامه حیات ممکن نیست، پس اختصاص دادن حلیت تنها به خانه و مسکن سخن درستی نیست، مگر اینکه مفهومی گسترده از آن اراده شود که همه نیازمندیهای انسان در معاش و معاد را در بر بگیرد.
در این مورد علاوه بر وجود سیره حتی در زمان ائمه معصومین (ع) که چنین استفاده هایی از زمین میشده است و علاوه بر اینکه بدون آن حرج و اختلال نظام پیش میآید و علاوه بر روایات زیادی که از طرق فریقین وارد شده و بر احیاء و آبادانی زمینهای موات تأکید ورزیده و تصریح دارد که هر کس آنها را احیا کند از آن اوست - که در مسائل آینده به تفصیل آن خواهیم پرداخت - علاوه بر همه اینها برخی از روایات مستفیضه بر این مسأله دلالت دارد:
[برخی از روایات تحلیل مساکن ]
1 - کلینی از محمد بن یحیی، از احمد بن محمد، از ابن محبوب، از عمر بن یزید روایت کرده است که گفت: من مسمع را در مدینه دیدم که اموالی را در آن سال نزد امام صادق (ع) آورده بود و آن حضرت آنها را باز گردانده بود، به وی گفتم: چرا ابوعبدالله اموالی را که نزد او آورده بودی باز گردانید؟ گفت: چون اموال را نزد وی بردم به او گفتم: مسئولیت غواصی در بحرین به من واگذار شده بود و چهارصد هزار درهم به دست آوردم، اکنون هشتاد هزار