صفحه ۴۶۰

[ ایتام، مساکین و ابن سبیل ] تردید کرده و گفته است: "مباح شدن آنچه امام مالک آن نیست وجهی ندارد چون حق برای غیر حلال کننده است و حلال دانستن در جایی است که ملک حلال کننده باشد نه کسی که تنها ولایت گرفتن آن را دارد."عبدالعزیز بن نافع قال: طلبنا الاذن علی ابی عبدالله(ع)... فقال له: انت فی حل مما کان من ذلک و کل من کان فی مثل حالک من ورائی فهو فی حل من ذلک . (وسائل ‏384/6، ابواب انفال، باب 4، حدیث 18).

این سخن درستی نیست، زیرا ما در جای خود گفتیم که خمس همه آن حق واحدی است در اختیار امام، نهایت امر اینکه برطرف کردن نیازمندیهای بنی هاشم بر عهده اوست، و مقتضای تعلیل ها نیز این است که همه آن مباح شده باشد وگرنه پاک طینتی حاصل نمی شده است. بله، در اینجا نکته ای است که لازم است بدان توجه شود و آن اینکه بیشتر روایات تحلیل، مورد آن خمس غنایم و اسیران جنگهاست که در آن زمان مورد ابتلای جامعه بوده زیرا جنگهای عمده به فرماندهی خلفا و فرماندهان آنها انجام می‎گرفته، و مقتضای آن این است که در چنین شرایطی همه آن برای امام باشد، بر اساس آنچه مشهور اصحاب ما بدان فتوی داده اند و مرسله وراق نیز بر آن دلالت داشت [که هر آنچه در جنگ غیر مأذون از طرف امام به دست آمد متعلق به اوست ] پس نمی توان تحلیل را منحصر به خمس دانست.

اما از این اشکال این گونه پاسخ داده شده که اصل و کلیت آن غزوات مورد رضایت ائمه (ع) بوده است، چون در طریق گسترش اسلام انجام می‎شده است، همان گونه که دعای امام سجاد (ع) برای سپاهیان اسلام و سریه های آنها گواه بر آن است.

و ما تفصیل این بحث را در محور هشتم از اقسام انفال یادآور شدیم که می‎توان بدان مراجعه نمود.

همه این مطالب در ارتباط با تفسیر اول تحلیل مناکح بود.

[تفسیر دوم مناکح ]

ناوبری کتاب