صفحه ۴۴۹

کرده و مستحق لعن هایی است که هر مسلمان نسبت به ستمگران به آل محمد(ع) نثار می‎کند، و در قیامت نیز عذاب و عقاب دوزخ گریبانگیر اوست، چون در انجام واجب خود که رساندن حق به بهترین مستحق است کوتاهی کرده است و برای تصرف در این گونه اموال نیز با استناد به برخی احادیث رخصتی نیست؛ زیرا وجوب خمس و انفال به نص قرآن و اجماع امت ثابت است، اگر چه در کسی که باید به دست او برسد اختلاف است، و نیز بر اساس اجماع آل محمد(ع) بر ثبوت خمس و انفال و استحقاق آنان و اینکه افرادی آن را به نزد آن بزرگواران می‎برده اند و آنان می‎پذیرفته اند و پرداخت کنندگان را ستایش کرده و کوتاهی کنندگان را مذمت می‎فرموده اند، و به یقین از این مطلب معلوم و روشن با استناد به روایات شاذ نمی توان دست کشید."لمعه دمشقیه ‏85/2 (چاپ دیگر ‏186/1).

همان گونه که گفتیم مرحوم مفید نیز در مقنعه تنها تحلیل را در مناکح آن هم در خمس دانسته، و در نهایت اینکه ما به خاطر وجود ملاک واحد بتوانیم انفال را هم به خمس ملحق کنیم؛ اما در غیر مناکح ایشان متعرض تحلیل نشده اند و بلکه از اطلاق کلام ایشان آشکار می‎شود که ایشان در غیر این مورد تحلیل را جایز نمی دانند، ایشان در باب انفال پس از ذکر اقسام آن می‎نویسد:

"و هیچ کس نمی تواند در آن مواردی که ما از انفال برشمردیم مگر با اجازه امام عادل تصرف کند. پس کسی که با اجازه وی تصرف کرد چهارپنجم از بهره برای اوست و یک پنجم برای امام (ع)، و کسی که بدون اجازه وی تصرف کرد حکم او حکم کسی است که در اموال غیر بدون اجازه او تصرف کرده است."حدائق ‏481/12. و باز در همین زمینه می‎نویسد: "بر اساس آنچه ما گفتیم انفال ویژه امام (ع) است، اگر بخواهد آن را تقسیم

ناوبری کتاب