نیافتم که متعرض شده باشد که فئ و انفال نیز خمس داشته باشد، بلکه ظاهر این دو کتاب این است که همه آن برای امام است.
بله در مبسوط آمده است: "و اما آنچه از جزیه و صلح و ده یک لا اجعل شیئا جعله الله لی دون المؤمنین بقوله تعالی (ما أفاء الله علی رسوله من اهل القری...) کهیئة ماوقع فیه السهمان للمسلمین. مغازی 377/1. گرفته میشود خمس آن پرداخت میگردد، زیرا طبق تفسیری که ما ارائه دادیم آن از جمله غنایم است."خلاف 328/2. و ظاهرا آنچه ایشان فرموده اند از موارد فئ است؛ چنانچه ما آن را توضیح خواهیم داد؛ و شمردن آن از غنایم خالی از مسامحه نیست.
از سوی دیگر از کتاب خلاف ایشان برخلاف آنچه در مبسوط گفته اند به دست میآید، زیرا در آن کتاب (مسأله 7 از کتاب فئ) مینویسند: "آنچه به صورت جزیه و صلح و خراج و میراث من لاوارث له و مال مرتد گرفته میشود، دیگر در آن خمس نیست بلکه در مصارفی که لازم است مصرف میگردد؛ و عموم فقها نیز همین نظریه را دارند. برای شافعی در این مورد دو نظر است یک نظر همانند آنچه ما گفتیم، و نظر دوم که نظر جدید ایشان است این که خمس آن پرداخت میشود، و نزد آنان همین نظر صحیح است. دلیل ما بر اینکه نباید خمس آن داده شود اینکه بر پرداخت خمس آن دلیلی در شرع وجود ندارد، پس واجب نیست که خمس آن پرداخت شود و در همان جهات و مصارف لازم که باید مصرف شود."خلاف 2 / 329. ولی در بین اصحاب ما کسی که این مسأله را مطرح کرده باشد نیافتم.
3 - در کتاب ام شافعی نیز آمده است: "و آنچه فرمانروایان از مشرکان میگیرند از جزیه و صلح از زمینهای خودشان و