صفحه ۴۲۸

عمر سنگچین را سه سال قرار داد، پس اگر آن را تا سه سال رها کرد و دیگری آن را احیا کرد، آنکه احیا کرده بدان سزاوارتر است.مرآة العقول ‏406/19 (چاپ قدیم ‏435/3). ظاهر روایت دوم این است که اگر زمینی از کسی گرفته شد و صاحب آن سه سال زمین را مطالبه نکرد، دیگر حق مطالبه ندارد؛ این مضمون ربطی به احیای زمین و معطل گذاردن آن ندارد و به کلی با موضوع بحث بیگانه می‎باشد و هیچ فقیهی نیز به مضمون آن فتوا نداده است. (مقرر)

6 - در مغنی ابن قدامه آمده است که گفت: سعید در سنن خود نقل کرده که عمر می‎گفت: کسی که دارای زمینی است، یعنی زمین را سنگچین کرده و آن را سه سال معطل گذاشته و مردمی دیگر آمده اند و آن را احیا کرده اند، آنان بدان سزاوارترند.قال رسول الله(ص): عادی الارض لله و للرسول ثم لکم من بعد، فمن احیا ارضا میتة فهی له، و لیس لمحتجر حق بعد ثلاث سنین. (خراج 65/).

7 - در کتاب اموال ابوعبید آمده است که گفت: و اما وجه سوم آن است که کسی زمینی را سنگچین کرده - حال با اجازه و بخشش امام یا بدون آن - سپس زمانی طولانی بدون آنکه آبادش کند به حال خود گذاشته باشد.

ابوعبید گوید: در بعضی احادیث آمده که عمر زمان آن را سه سال معین می‎کرد و کس دیگری را نمی گذاشت در این سه سال در آن تصرف کند، پس حکم آن با امام است.من احیا ارضا میتة فهی له، و لیس لمحتجر حق بعد ثلاث سنین. (خراج 65/). ظاهرا نظر عمر در زمان خود او و پس از آن مورد عمل بوده است، و اگر خلاف حکم خدا بود از سوی ائمه (ع) با آن مخالفتی صورت می‎گرفت، همان گونه که در سایر بدعت ها این گونه بود، و ظاهرا چنین مخالفتی صورت نگرفته است، بلکه آنچه در آن دو خبر نقل شده مضامینی موافق با این نظریه است. و در اینجا نکته ای است شایان تأمل. [ زیرا احتمال دارد که مضمون دو خبر مورد اشاره از روی تقیه صادر شده باشد.]

مطلب چهارم: حکم انفال و تملک آن و تصرف در آن به ویژه در زمان غیبت

این موضوع را در چند مسأله یادآور می‎شویم:

ناوبری کتاب