صفحه ۴۰۱

وارثی بر او نیست" برشمرده است.ر.ک . کافی ‏407/1، کتاب الحجة، باب ان الارض کلها للامام (ع).

4 - در کتاب فرائض شرایع آمده است: "پس چون ضامن جریره [یعنی ضامن تعدی و ظلمی بر دیگری ] نباشد، امام وارث کسی است که بی وارث است و این سومین نوع ولایت است، اگر ضامن موجود باشد مال از آن اوست هر کار که خواست با آن انجام می‎دهد، و علی (ع) آن را به بینوایان و ضعفای همسایه شهرمیت می‎بخشید."خلاف ‏251/2.

5 - در منتهی آمده است: "از موارد انفال میراث کسی است که بی وارث است، و همه علمای ما بر این نظرند که آن ویژه امام است که به بیت المال وی منتقل می‎شود، و جمهور (علمای سنت) با این مخالف اند و می‎گویند: آن برای همه مسلمانان است."خلاف ‏258/2.

6 - در منهاج نووی آمده است: "اسباب ارث چهار چیز است: خویشاوندی، ازدواج، ولایت - که آزاد کننده از بنده آزاد شده ارث می‎برد نه برعکس - و چهارم اسلام است؛ که در صورتی که کسی هیچ یک از وارثهای سه گانه را نداشته باشد ماترک او در اختیار بیت المال قرار می‎گیرد."نهایه 199/.

7 - در مغنی المحتاج ذیل کلام نووی آمده است: "دلیل این مطلب فرمایش پیامبر(ص) است که فرمود: "من وارث کسی هستم که بی وارث است، دیه او را می‎پردازم و از وی ارث می‎برم." این روایت را ابوداود و دیگران از وی نقل کرده اند. و آن حضرت چیزی را برای خویش به ارث نمی برد بلکه آن را در جهت مصالح مسلمانان مصرف می‎کند، چون در حقیقت آنان هستند که همچون خویشاوندان دیه او را می‎پردازند، پس امام اگر خواست ترکه

ناوبری کتاب