وارثی بر او نیست" برشمرده است.ر.ک . کافی 407/1، کتاب الحجة، باب ان الارض کلها للامام (ع).
4 - در کتاب فرائض شرایع آمده است: "پس چون ضامن جریره [یعنی ضامن تعدی و ظلمی بر دیگری ] نباشد، امام وارث کسی است که بی وارث است و این سومین نوع ولایت است، اگر ضامن موجود باشد مال از آن اوست هر کار که خواست با آن انجام میدهد، و علی (ع) آن را به بینوایان و ضعفای همسایه شهرمیت میبخشید."خلاف 251/2.
5 - در منتهی آمده است: "از موارد انفال میراث کسی است که بی وارث است، و همه علمای ما بر این نظرند که آن ویژه امام است که به بیت المال وی منتقل میشود، و جمهور (علمای سنت) با این مخالف اند و میگویند: آن برای همه مسلمانان است."خلاف 258/2.
6 - در منهاج نووی آمده است: "اسباب ارث چهار چیز است: خویشاوندی، ازدواج، ولایت - که آزاد کننده از بنده آزاد شده ارث میبرد نه برعکس - و چهارم اسلام است؛ که در صورتی که کسی هیچ یک از وارثهای سه گانه را نداشته باشد ماترک او در اختیار بیت المال قرار میگیرد."نهایه 199/.
7 - در مغنی المحتاج ذیل کلام نووی آمده است: "دلیل این مطلب فرمایش پیامبر(ص) است که فرمود: "من وارث کسی هستم که بی وارث است، دیه او را میپردازم و از وی ارث میبرم." این روایت را ابوداود و دیگران از وی نقل کرده اند. و آن حضرت چیزی را برای خویش به ارث نمی برد بلکه آن را در جهت مصالح مسلمانان مصرف میکند، چون در حقیقت آنان هستند که همچون خویشاوندان دیه او را میپردازند، پس امام اگر خواست ترکه