بسیار جای شگفتی است ! برای گریز از هرج و مرج و زورگویی و پیش گیری از تضییع حقوق بیچارگان و ناتوانان چاره ای جز قرار دادن زمام اموال عمومی مردم به دست فرد صالح عادلی که نماینده جامعه است نیست.
از همینجا روشن گردید که استدلال به آیه شریفه [خلق لکم...] به استناد شدت نیاز مردم به معادن استدلال درستی نیست. اینکه خداوند متعال آنچه را در زمین است برای مردم آفریده و شدت نیاز مردم به معادن، منافی با این نیست که اینها از انفال و در اختیار امام باشد؛ زیرا همان گونه که پیش از این گفتیم انفال ملک شخصی امام نیست بلکه ملک منصب امامت و برای اداره شؤون مردم است، و او به هنگامی که مردم نیازمند به آن هستند آن را از دسترس مردم دور نگاه نمی دارد، بلکه آن را بر اساس نیازها و مصالح جامعه در اختیار نیازمندان قرار میدهد.
اینکه ما میگوییم معادن از انفال است موجب نمی شود که آنها به حال خویش رها شوند و در استخراج آنها سعی و تلاش به عمل نیاید، بلکه امام عادل آن را به کسانی که توان استخراج آن را دارند واگذار میکند، یا استخراج آن را برای هر که بخواهد آزاد میگذارد به گونه ای که به اسلام و مسلمین ضرری متوجه نشود. آیا ملاحظه نمی شود که زمینهای موات و بیابانها و قله کوهها و جنگلها با آنکه در طول اعصار و قرون به شدت مورد نیاز مردم بوده است ولی باز از انفال و در اختیار امام و نماینده جامعه قرار داده شده است.
پس معنای اینکه برای امام است، این است که اختیار آن به دست اوست و اوست که به هر که مصلحت بداند - بدون آنکه پولی از او بگیرد یا با گرفتن پولی - آن را در اختیار افراد میگذارد. و در این جهت چه فرقی بین معادن و چیزهای دیگر است ؟! و اما اینکه در معدن بر کسی که آن را استخراج کرده در صورت وجود شرایط خمس قرار داده شده، این یا از سوی ائمه (ع) به عنوان عوض و حق واگذاری بوده، که در این