صفحه ۳۹۳

بسیار جای شگفتی است ! برای گریز از هرج و مرج و زورگویی و پیش گیری از تضییع حقوق بیچارگان و ناتوانان چاره ای جز قرار دادن زمام اموال عمومی مردم به دست فرد صالح عادلی که نماینده جامعه است نیست.

از همینجا روشن گردید که استدلال به آیه شریفه [خلق لکم...] به استناد شدت نیاز مردم به معادن استدلال درستی نیست. اینکه خداوند متعال آنچه را در زمین است برای مردم آفریده و شدت نیاز مردم به معادن، منافی با این نیست که اینها از انفال و در اختیار امام باشد؛ زیرا همان گونه که پیش از این گفتیم انفال ملک شخصی امام نیست بلکه ملک منصب امامت و برای اداره شؤون مردم است، و او به هنگامی که مردم نیازمند به آن هستند آن را از دسترس مردم دور نگاه نمی دارد، بلکه آن را بر اساس نیازها و مصالح جامعه در اختیار نیازمندان قرار می‎دهد.

اینکه ما می‎گوییم معادن از انفال است موجب نمی شود که آنها به حال خویش رها شوند و در استخراج آنها سعی و تلاش به عمل نیاید، بلکه امام عادل آن را به کسانی که توان استخراج آن را دارند واگذار می‎کند، یا استخراج آن را برای هر که بخواهد آزاد می‎گذارد به گونه ای که به اسلام و مسلمین ضرری متوجه نشود. آیا ملاحظه نمی شود که زمینهای موات و بیابانها و قله کوهها و جنگلها با آنکه در طول اعصار و قرون به شدت مورد نیاز مردم بوده است ولی باز از انفال و در اختیار امام و نماینده جامعه قرار داده شده است.

پس معنای اینکه برای امام است، این است که اختیار آن به دست اوست و اوست که به هر که مصلحت بداند - بدون آنکه پولی از او بگیرد یا با گرفتن پولی - آن را در اختیار افراد می‎گذارد. و در این جهت چه فرقی بین معادن و چیزهای دیگر است ؟! و اما اینکه در معدن بر کسی که آن را استخراج کرده در صورت وجود شرایط خمس قرار داده شده، این یا از سوی ائمه (ع) به عنوان عوض و حق واگذاری بوده، که در این

ناوبری کتاب