صفحه ۳۹۲

اساس خبر ابی البختری، از جعفر، از پدرش، از علی (ع) که فرمود: "لا یحل منع الملح و النار نمی توان نمک و آتش را از مردم دریغ داشت." و نیز دلایل و روایات دیگر که کسی که روایات ائمه (ع) را بررسی کند نمی تواند این نظریه را کنار بگذارد."عن ابی بصیر عن ابی جعفر(ع) انه قال:... و لنا الانفال: قلت له: و ما الانفال ؟ قال: المعادن منها و الاجام و کل ارض لارب لها. (مستدرک الوسائل ‏553/1، ابواب انفال، باب 1، حدیث 1).

و در باب انفال بر این نظریه بدین گونه استدلال کرده است: "به خاطر اصل و بر اساس سیره و به خاطر اطلاق روایات خمس در معادن، زیرا معنا ندارد که با اینکه معادن برای امام است خمس آن بر دیگری واجب باشد."ر.ک . کافی ‏408/1، کتاب الحجة، باب أن الارض کلها للامام، حدیث 3. اینکه مرحوم صاحب جواهر در مسأله ادعای شهرت کرده اند با اینکه بسیاری از بزرگان خلاف این نظریه را گفته اند، ادعای نادرستی است؛ و سیره ادعا شده نیز در دیگر موارد انفال متحقق شده است، به عنوان مثال زمینهای موات بی تردید از انفال است و در همه زمانها سیره بر این قرار گرفته که مردم آن را احیاء کرده و در آن تصرف می‎کرده اند [و از ائمه اجازه نمی گرفته اند] دلیل آن نیز این بوده که غیر شیعه امامیه اینها را از انفال نمی دانسته اند یا اینکه به شأن ائمه (ع) اعتنایی نداشته اند، شیعیان امامی مذهب نیز که تعدادشان بسیار کم بوده یا از ائمه (ع) اجازه می‎گرفته اند یا به اخبار تحلیل توجه داشته اند که ائمه (ع) اینها را برای شیعیانشان حلال فرموده اند.

و اینکه ما گفتیم زمینهای موات و معادن از انفال است، مقصود ما این نبود که بگوییم ائمه (ع) همه مردم را از تصرف در آنها محروم کرده اند، بلکه خواستیم بگوییم که اختیار امر انفال به دست آنان است، مردم آنها را احیاء کرده و از آن بهره می‎برند ولی با اجازه و زیر نظر آنان، بدون آنکه از مردم عوضی بخواهند یا در شرایطی که مصالح اسلام و مسلمین اقتضا کند بهای کمی از آنان دریافت می‎کنند.

ناوبری کتاب