صفحه ۳۹۱

اگر کسی زمینی را احیا کرد و در آن معدنی پیدا شد، همراه با مالکیت زمین مالک معدن نیز می‎شود، زیرا معدن نیز جزء زمین است.عن داود فرقد، عن ابی عبدالله(ع) قال: قلت و ما الانفال ؟ قال: بطون الاودیة و رؤوس الجبال و الاجام و المعادن. (وسائل ‏372/6، ابواب انفال، باب 1، حدیث 32). به راستی آیا معدن جزء زمین آباد شده است ؟ و آباد کننده همراه با آباد کردن آن مالک آن نیز می‎شود؟ و جزء زمین مسلمانان [در اراضی مفتوح عنوة ] و زمینهای امام [زمینهای انفال ] نیست ؟ پس اگر جزء زمین بودن ملاک ملکیت تبعی باشد، مقتضای آن این است که معدن واقع شده در زمین انفال نیز از انفال باشد، و این نظر سوم در مسأله بود. و اما نظر دوم [که انفال مال عموم مردم است ]

در کتاب احیاء الموات جواهر بدین گونه برای آن استدلال شده است: "آنچنان که مشهور است و ما خود بدین شهرت دست یافته ایم، مردم در استفاده آن [معادن ] برابر و یکسان هستند. بلکه گفته شده آنچه از مبسوط و سرائر نقل شده این است که هیچ گونه اختلافی در این نظریه نیست.

علاوه بر اینکه سیره مستمره در همه زمانها و مکانها - چه در زمان معصومین و یا غیر آن - بر این جاری بوده که مردم بدون اجازه امام [حکومت ] در این گونه معادن تصرف می‎کرده اند، حتی در معادن زمینهای موات که از انفال است یا در زمینهای مفتوح عنوة که برای همه مسلمانان است؛ چرا که در این گونه زمینها با اینکه قاعده اقتضا می‎کند که به تبع زمین، ملک امام یا ملک همه مسلمانان باشد، چون جزء زمینی است که ملک آنهاست، ولی سیره مزبور بر این است [که در اختیار همه مردم باشد] و شهرت نظر فقها نیز همین را تأیید می‎کند و نیز بر اساس آیه شریفه: (خلق لکم ما فی الارض جمیعا- آنچه را در زمین است خدا برای شما آفرید) ونیز به خاطر شدت نیاز مردم به بخشی از چیزهایی که در آن است برای گذران زندگیشان مانند نیازشان به آب و آتش و چراگاه و... و نیز بر

ناوبری کتاب