المعادن ] را واو استیناف گرفت نه واو عطف، و این خلاف ظاهر است.
ولکن ممکن است از اشکال آخری بدین گونه پاسخ داده شود که میتوان کلمه "منها" را خبر"و ما کان من الارض" قرار داد و مابعد آن را به عنوان عطف مفرد به مفرد عطف بر وی دانست [و در نتیجه همه از انفال محسوب شوند]. و در دو چاپی که از تفسیر [علی بن ابراهیم ] در دست است کلمه "منها" آمده است نه "فیها". و مانند این عبارت خبر ابوبصیر است در مستدرک [روایت شماره 4].
و در هر صورت ظاهر روایاتی که خوانده شد این است که معادن در شمار انفال است.
[ادله عقلی مسأله ]
اعتبار عقلی نیز مساعد این دسته از روایات است، زیرا در تمام دولت ها و حکومت های جهان این معنی متداول و متعارف است که چیزهایی که متعلق به اشخاص نیست، مانند معدنها، دریاها، دشت ها و بیابانها را از اموال عمومی قلمداد کرده و زیر نظر حکومت ها قرار میداده اند، حکومت در این گونه اموال تصرف میکند و بر اساس مصالح مردم و حکومت آنها را برای بهره برداری در اختیار افراد قرار میدهد؛ در شریعت ما نیز این گونه اموال در اختیار رهبر جامعه به عنوان اینکه رهبر و نماینده مردم است قرار داده شده و این عبارت دیگر این معنی است که این گونه اموال در اختیار دولت و حکومت است. معادن نیز از سنخ جنگلها و بیابانها که دارای مالک شخصی نیستند میباشد. و مؤید همین معنی است آنچه در روایات آمده که "زمین همه آن برای امام است." زیرا زمین به اطلاق آن شامل معادن و چیزهای ارزشمند دیگر میگردد.
در برخی روایات نیز آمده: "زمین همه آن برای ماست، و هر چه خدا از آن بیرون آورد برای ماست" و این روشن تر از فراز پیشین است [که همه اینها از اموال عمومی است و در اختیار امام است ] در این ارتباط میتوان به کتاب اصول کافی، باب "ان